
دلبستگی چیست؟چرا دلبسته می شویم؟
دلبستگی، یکی از بنیادیترین و عمیقترین پیوندهای انسانی است که نقشی حیاتی در شکلگیری شخصیت و روابط اجتماعی ما ایفا میکند. این پیوند عاطفی، که معمولاً در دوران کودکی بین کودک و مراقب اصلیاش شکل میگیرد، نه تنها احساس امنیت و آرامش را برای فرد فراهم میآورد، بلکه تأثیرات عمیقی بر روابط عاشقانه، دوستیها و تعاملات اجتماعی در بزرگسالی دارد.
دلبستگی به عنوان یک پیوند عاطفی عمیق بین افراد، به ویژه در روابط والدین و فرزندان و همچنین در روابط عاشقانه، موضوعی مهم در روانشناسی است.
دلبستگی
نظریه دلبستگی را جان بالبی در دهه 1960 پایهگذاری کرد. این نظریه به بررسی چگونگی شکلگیری این پیوندها و تأثیرات آنها بر رفتار و تعاملات اجتماعی میپردازد.
بالبی دلبستگی را به عنوان “ارتباط روانی پایدار” توصیف کرد و بر این باور بود که این پیوندها به بقا کمک میکنند.
بنا بر تحقیقات بالبی افراد در سالهای اولیه کودکی تمایلاتی متفاوت برای ارتباطات نشان می دهند.
اولین نیاز هر کودکی مراقبت و توجه از سمت والدین خود و احتمالا، بیشتر مادر است.
هنگامی که نیاز های اساسی کودک بیش از حد برآورده شود، اصلا اهمیتی داده نشود یا متعادل برخورد شود سبک های متفاوت دلبستگی به وجود می آید.
چرا دلبسته می شویم؟
دلبستگی از رفع نیاز های اساسی می آید و به فطرت انسانی برمی گردد.
کودک وقتی متوجه می شود با هربار احساس گرسنگی یا تشنگی و خطر، با رفتار های معینی که نشان میدهد والد به سراغش آمده و آن نیاز یا خطر را برطرف می کند به او حس دلبستگی پیدا می کند.
پس چرا دلبسته می شویم؟ با اولین ارتباطاتی که با والدین شکل می دهیم و به دنبال رفع نیاز هستیم این دلبستگی به وجود می آید.
1.دلبستگی ایمن در کودکان
اگر شرایط رفع نیاز های فیزیولوژیک و ایجاد امنیت در سالهای اولیه کودکی به خوبی انجام شود به طوری که کودک با حس اطمینان به دنیا و خودش بزرگ شود دلبستگی که دارد از نوع ایمن خواهد بود.
کودکان با دلبستگی ایمن برخلاف ناامین می توانند نبود فیزیکی شخصی را درک کنند و همچنان او را دوست بدارند.
با تنها شدن برای مدتی حس از دست دادن، ترس و اندوه و عصبانیت عمیق حس نمی کنند و هنگامی که مراقب اولیه برمی گردد با پرخاش یا ترسِ از دست رفتنش، رفتاری با هیجان منفی بروز نمی دهد.
شرایط زیر منجر به دلبستگی از نوع ایمن می شود:
والدینی که آگاهی از رشد کودک دارند.
پدرو مادر مدام عوض نمی شوند.
به مقدار کافی در دسترس هستند.
هنگامی که باید به نیاز های کودک رسیدگی می شود.
محیط کودک که در آن شروع به کشف می کند امن و دارای امکانات کافی ست.
رفع تمایلات کودک گاهی همراه با شکست هایی چه بسا ساختگی ست.
2.دلبستگی ناایمن در کودکان
شرایط زیر منجر به دلبستگی ناایمن می شود:
پدر و مادرانی که در به علت شغل یا عارضه ی پزشکی در دسترس نیستند.
هنگامی که پدر و مادر هست اما پرخاشگری نشان می دهد.
مراقبین اولیه عوض می شوند.
محیطی که کودک در آن است ایمن نیست.
آن دسته کودکان با سبک دلبستگی ناایمن یا از والد جدایی می ورزند یا بیش از حد دنبال او می روند.
آزمایش دلبستگی
یکی از قدیمی ترین شواهد انواع دلبستگی که ارتباط مستقیم با فرزند پروری دارد در این آزمایش مشاهده شد.
مادران و فرزندان در اتاقی بازی می کردند بعد از دقایقی مادر یا مراقب اولیه آنجا را ترک و پس از چند دقیقه برگشت.
پس از بازگشت مادر سه نوع برخورد از کودکان مختلف دیده شد:
فرزندانی که با خشنودی سمت مادر برگشتند و تقاضای محبت کردند (دلبسته ایمن).
کودکانی که به محض بیرون رفتن شروع به بی قراری و گریه و جیغ می کردند و وقتی مادر برمیگشت دیگر از کنار او تکان نمیخوردند (دلبسته اضطرابی).
و دسته ی آخر که بعد از برگشت مادر با اینکه تا کنون گریه کرده و جیغ می زدند از مراقب خود فاصله می گرفتند (دلبسته اجتنابی).
پس دلایل هر مدل از این سبک های دلبستگی رفتار والدین در فرزند پروری کودک است.
دلبستگی در بزرگسالی
نتایج روانشناسان نشان داده که هر مدل دلبستگی در کودکی، به همان سبک در روابط عاشقانه بزرگسالی نیز بروز پیدا می کند.
فروید می گوید: هیچ چیزی از بین نمی رود تنها از شکلی به شکل دیگر در می آید.
احتمالا به همین دلیل این روانکاو اتریشی اظهار داشت پسران در همسران خود دنبال ویژگی های مشترک با مادر خود هستند.
برای پاسخ به چرا دلبسته می شویم از ذهنیت کودکی که به دلبستگی اولیه برمی گردد استفاده می کند.
مثلا شخصی با دلبستگی ناامین اضطرابی مدام نگران از دست دادن همسر خود هست.همه جا مواظبش است و اگر از او جدا شود بسیار حالش بد می شود.
دلبسته اجتنابی همان افرادی هستند که نمی توانند در روابط عمیق شوند.
حس نزدیکی به دیگران باعث می شود تصور کنند دیوار دفاعی که دور خود و دنیای شان کشیده اند در حال ترک خوردن است.
افراد با سبک دلبستگی اجتنابی_ اضطرابی با اینکه نزدیکی دیگران را می جویند و نیاز شدید به این مسئله دارند همین طور مواقعی بسیار منزوی می شوند.
علت زود دلبسته شدن
چرا دلبسته می شویم ؟ چرا هر بار رفتاری اشتباه با شریک عاطفی خود داریم؟
چه دلیلی دارد من اغلب اوقات حس کنم قرار است تنها بمانم؟ یا فقط منم که نزدیکی زیاد حتی با کسانی که سالهاست می شناسم را دوست ندارم؟
هر گاه در روابط زیاد با این چالش ها برخورد کردید لازم است توجه کنید ممکن است این به خاطر سبک دلبستگی اشتباهی باشد که دارید.
بر والدین نمی توان خرده گرفت؛ آنها گاهی می خواهند بهترین باشند و یادشان می روند بهترینی وجود ندارد.
فرزند پروری شبیه راه رفتن روی چاقوی دو لبه ست از هر سمتی اضافه کاری باشد، اثرات مخربی به بار خواهد آورد.
باید جهان مان را دوباره و از اول بسازیم. بدانیم افراد ایمن را از ناامین چه طور می شود تشخیص داد.
چرا که بودن با افرادی با سبک های دلبستگی ناامین باعث فعال شدن عملکرد منفی ما نیز می شود.
همچنین خودمان نیز ممکن است به عنوان یک فرد با این سبک های دلبستگی ناایمن باشیم که نیاز به بازسازی شناختی دوباره دارد.
البته که کار بسیار چالش برانگیزی ست و اگر نتوانستید انجام دهید نیاز است به یک متخصص در حوزه سلامت روان مراجعه کنید.
ما جذب افراد خاصی می شویم
زمانی که دچار عذاب و احساس ناامنی هستیم چرا دلبسته می شیم ؟
آنطور که مجله ی سلامت آمریکا می گوید: دولت برای کم کردن انزوا به روابط بین فردی، دیدار با خانواده و دوستان و وقت خالی بیشتر سیاست گذاری هایی انجام داده است.
از قرار معلوم ارتباط داشتن با افراد یک مسئله ی از پیش جاافتاده و نیاز اجتماعی همه ی ماست. اما ایا این درست است که ما جذب افراد خاصی می شویم؟
مثلا وقتی حال مان بد هست، از یک رابطه ی شکست خورده بیرون آمده ایم یا مشکلات اقتصادی دیوار دورمان کشیده است، آدمهایی با چالش های عجیب غریب و بدتر از همیشه نزدیکمان می شوند؟
ممکن است درست باشد. چون ما اگر در یک شرایط اشتباه بزرگ شده باشیم به نسبت دنیا را همانقدر اشتباه ببینیم، با نزدیک شدن افراد همین قدر اشتباه حس نزدیکی به آنها می کنیم و اجازه می دهیم وارد حریم خصوصی ما شوند.
گزارش های دلبستگی در بزرگسالی
در خصوص ابعاد دلبستگی در بزرگسالی، افراد گزارش های متفاوتی از نزدیکی به دیگران داده اند که سبک های متفاوت شان را نشان می دهد:
افراد وابسته ایمن، تمایل دارند به طور کلی احساس تنهایی کمتری را گزارش کنند.
آنها به دیگران نزدیک می شوند، در کنار خطوط مشخص رابطه، از صمیمیت لذت می برند و ارتباطی موثر دارند.
افراد با دلبستگی ایمن تصور می کنند می توانند از دیگران کمک بگیرند.در صورت نیاز، دیگران به آنها کمک می کنند.
افراد دلبسته مضطرب تمایل بیشتری به گزارش تنهایی دارند، به خصوص در روابط با خانواده و دوستان.
افراد وابسته اجتنابی هم بیشتر گزارش تنهایی دادند، که این مورد کمی عجیب است.
زیرا اگر به طور مختصر نگاه کنیم آنها خود انزوای خویش را دوست دارند و از نزدیکی دیگران استقبال نمی کنند.
اما حسی که در نهایت گزارش می دهند برعکس این آسودگی برای انزواست. به ویژه در روابط با خانواده و شرکای عاشقانه.
افراد مضطرب اجتنابی نیز تمایل بیشتری به گزارش تنهایی دارند، به خصوص در روابط دوستانه نزدیک.
جمع بندی
نظریه دلبستگی به ما کمک میکند تا درک عمیقتری از روابط انسانی پیدا کنیم. شناخت انواع سبکهای دلبستگی و تأثیرات آنها بر رفتارها و تعاملات اجتماعی میتواند به والدین، مشاوران و افراد کمک کند تا روابط سالمتری برقرار کنند و مشکلات عاطفی را بهتر مدیریت کنند. در نهایت، فهم این نظریه میتواند به ما در ایجاد پیوندهای عاطفی قویتر و پایدارتر کمک کند.
منبع:روزیک