
نقش والدین در شکل گیری هویت نوجوانان
بخش عمدهای از هویت در دوران کودکی و نوجوانی در خانواده شکل میگیرد. افراد برای آنکه در دوران نوجوانی هویت مستقلی کسب کنند، باید دوران کودکی خوبی را در کنار خانواده پشت سر گذاشته باشند تا ورودشان به نوجوانی با آسیب کمتری همراه باشد.
اگرچه دستیابی به هویت موضوعی است که هریک از افراد باید به تنهایی برای آن تلاش کنند، با این حال شرایط فرهنگی – اجتماعی و تأثیر والدین در شکل گیری هویت غیر قابل انکار است.
پدر و مادر اولین کسانی هستند که زیر بنای شخصیت سالم کودک را می سازند. والدین پایهگذار ارزشها و معیارهای فکری کودکان و نوجوانان هستند.
برخورد کودک با الگوهاي خانوادگی در تکوین شخصیت او تأثير بسیار دارد. به زحمت می توان بخشی از آن را از صفحه ذهن و روان کودک پاك كرد.
تأثير عوامل خانوادگی، از جمله سبک زندگی، عقاید و افکار، مذهب و اخلاق، عاطفه و خلق و خو، درکودکان و نوجوانان به سزاست.
برخی از روانشناسان بگويند طفل آيینه تمام نمای والدین خود است.
تأثیر والدین در شکل گیری هویت نوجوانان
بخش عمدهای از هویت در دوران کودکی و نوجوانی در خانواده شکل میگیرد.
کسب هویت مستقل در دوران نوجوانی از آن کسانی است که دوران کودکی خوبی را در کنار خانواده پشت سر بگذارند.
زمانی یک نوجوان احساس صلاحیت، عزت نفس، اعتماد به نفس و شایستگی خواهد کرد که در کودکی چنین احساسی را از خانواده دریافت کرده باشد.
اگر این اتفاق نیفتد، ورود به دوران نوجوانی با آسیب همراه خواهد بود.
تأثیر والدین در شکل گیری هویت نوجوانان از جنبه های مختلف :
حمایت عاطفی
چگونگی رفتار والدین با فرزندان در شکل گیری نظام هویت نقشي مهم ایفا می کند و با وجود بعضی تغییرات، همواره از الگويی ثابت برخوردار است.
اگر والدین در خانواده خود حمایت عاطفی و آزادی جست و جو کردن و کنکاش را برای فرزندان خود تامین کنند، کودک از خود درک سالمتری خواهد داشت و خانواده به عنوان یک پایگاه امن برای کودک می باشد.
فرزندان در خانواده هایی که روابط عاطفی سالمي حاکم نیست و انسجام و ثبات وجود ندارد، بیشتر گرفتار بحران هویت هستند.
در واقع نبود فضاي عاطفی مناسب در خانواده به بی ثباتی و ایجاد و گسترش رفتارهای نابهنجار کمک می کند.
سلامت اجتماعی فرزندان
به توانایی فرد در تعامل مؤثر با دیگران و اجتماع، برای ایجاد روابط شخصی و ایفای نقش های اجتماعی، سلامت اجتماعی می گویند.
سلامت اجتماعی پنج شاخص دارد که تحت تأثیر عوامل مختلف در افراد مختلف متفاوت است.
شاخص های سلامت اجتماعی شامل: انسجام، پذیرش، مشارکت، انطباق و شکوفایی اجتماعی است.
کودک در خانه به طور کل روابطی را که باید با اجتماع و انسان ها داشته باشد، یاد می گیرد.
عامل اصلی تأثیرگذار بر اجتماعیسازی و سلامت اجتماعی نوجوانان خانواده است، بنابراین خانواده ناقل اصلی دانش، ارزشها، نقشها و عادات یک نسل به نسل دیگر است.
خانواده از طریق رفتارها و الگوهای اجتماعی خود به شخصیت نوجوان شکل میدهد و روشهای فکری و عملی را به او القا میکند که بعداً شکل عادتی به خود میگیرد .
ایجاد محیط مساعد رشد
کودکان علاوه بر رشد جسمی به رشد اجتماعی و روانی نیز احتیاج دارند اگر محیط مطلوب و دلخواه فراهم باشد، مثلاً وسایل آموزشی ، وسایل بازی مناسب، فضای سبز و فعالیت های آموزشی دسته جمعی با دیگر کودکان، رشد اجتماعی و روانی به خوبی شکل میگیرد.
ایجاد احساس امنیت
در صورتی که خانواده “پایگاه امنی” باشد که کودکان بتوانند با اطمینان از این پایگاه به سوی دنیای بزرگتر پیش بروند، رشد هویت تقویت می شود.
نوجوانانی که احساس می کنند به والدینشان دلبسته هستند، اما در عین حال آزادند تا عقاید خودشان را بیان کنند، رفتار والدین با آنها ملایم و منطقی است و نظرات خود را به آنان تحمیل نمی کنند.
نسبت به عواطف و احساسات آنها بی تفاوت نیستند. نسبت به یکدیگر درک متقابل دارند. و در تصمیم گیریها به آنها استقلال می دهند، معمولاً روابطی صمیمی با والدین دارند و فرد هویت سازگارانهای را کسب میکند.
جلوگیری از تنش و استرس و ایجاد آرامش
والدینی که مدام با یکدیگر درگیری دارند و تنش و استرس در خانه آنها حاکم است نمیتوانند به خوبی با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند. نوجوانان به تدریج در دستیابی به هویت خانوادگی و حتی هویت فردی دچار مشکل میشوند و احساس ناشایستگی و کاهش اعتماد به نفس میکنند.
با توجه به آنکه در چنین خانوادههایی حمایت عاطفی و محبت وجود ندارد روابط کلامی بین والدین و حتی بین والدین با فرزندان وجود ندارد و این موضوع باعث آشفتگی خاطر کودکان و نوجوانان میشود.
سبک تربیتی فرزندان
والدین نقش مهمی در هویت نوجوانان دارند. در مطالعاتی كه رابطه رشد هویت با سبك زندگی والدین را میسنجد نشان داده شده كه والدین دموكرات كه نوجوانان خود را تشویق به شركت در تصمیم گیریهای خانوادگی میكنند، هویت توفیق را درآنان پرورش میدهند.
والدین دیكتاتور كه رفتار نوجوانان را كنترل میكنند بدون اینكه به آنها اجازه ابراز وجود را بدهند، هویت فرمایش را در آنها پرورش میدهند. و بالاخره والدین سهلانگار كه راههای كمی به نوجوانان ارائه میدهند و اجازه تصمیمگیری را كاملاً در اختیار خود نوجوانان میگذارند هویت سرگردان را در آنان ایجاد میكنند
بنابراین والدین کنترل گر، به شدت حمایتگر و یا والدین بیش از حد سخت گیر، خواسته و یا ناخواسته آسیب هایی را به نوجوان خود وارد می کنند و مسیر دستیابی به هویت را برای آنان دشوار میکنند.
شناخت ویژگی های شخصیتی هر فرزند و برخورد مناسب با آن
والدین باید در برخورد با فرزندان خود به یاد داشته باشند که آنها دارای تفاوت های فردی و ویژگیهای شخصیتّی متفاوتی هستند. همچنین ویژگی های فردی در دختر و پسر متفاوت است. لذا باید از بهکار بردن روشی یکسان در برخورد با شخصیّتهای مختلف خودداری کنند.
دادن آزادی و امتیازات معقول
یکی از اهداف نوجوانان پذیرفته شدن به عنوان بزرگسالی خودمختار است. این پذیرش از طریق فرایندی تحقق مییابد که به آن جدایی ـ فردیت میگویند و در آن پیوند والد ـ نوجوان، ضمن آنکه حفظ میشود، تغییر نیز میکند. به عبارت دیگر، نوجوان در آن واحد هم از والدین مستقل میشود و هم به آنها متصل باقی میماند.
نوجوان در پی آن است که ضمن ادامه ارتباط، محبت و اعتماد، روابطی متفاوت با والدینش بر قرار کند. یکی از شکایات نوجوانان آن است که والدین با آنها مثل کودکان رفتار میکنند.
اکثر نوجوانان تا آنجایی که ممکن است برای کسب آزادیها و امتیازات بزرگسالان به والدین فشار میآورند. آنها دوست دارند، بدون آنکه والدین همیشه به آنها بگویند چه باید بکنند، بتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند و زندگیشان را خودشان اداره کنند، ولی از سوی دیگر والدین میخواهند که خود مختاری را کم کم و ضمن یادگیری استفاده مسئولانه از آن به آنها اعطا کنند.
فرزندان مان را بدون قید و شرط دوست بداریم
پذیرش بدون شرط فرزندان
والدین باید بین عشقورزیدن برای آنچه کودکان انجام میدهند، یعنی فرزند پروری بدون شرط و عشقورزیدن برای آنچه آنها هستند، تمایز قائل شوند.
فرزندپروری مشروط معنایش آن است که کودکان باید برای کسب محبت و عشق بهطریقی رفتار کنند که از نظر ما درست است یا مطابق با استانداردها و باید و نبایدهای ما است.
فرزند پروری بدون شرط یعنی رفتار والدین و عشق آنها به کودک وابسته به اینکه کودکان چگونه رفتار میکنند یا آنها موفق هستند یا رفتار خوبی دارند، نیست.
کودکان نیاز دارند همانگونه که هستند و برای آنچه هستند، دوست داشته شوند. هر چند که ممکن است رفتار او مورد پذیرش آنان نباشد. وقتی این اتفاق بیفتد، آنها میتوانند خودشان را حتی زمانی که گند میزنند و یا کاری را ناقص انجام میدهند، اساساً بهعنوان افرادی خوب قبول کنند.
انسجام و انعطاف پذیری خانواده
مقدار تغییراتی که در نقشها، قوانین، میزان کنترل و انضباط خانواده وجود دارد باید منسجم و پایدار باشد. اما رسیدن به انسجام به معنای محصور کردن خانواده در انبوهی از حقوق و تکالیف و وظایف نیست و همیشه شرایط و مسائلی که خانواده را دچار چالش می کند را نمی توان با یک قانون کلی و عام به مسیري مطلوب هدایت نمود و در بعضی موارد نرمش و انعطاف لازم است.
انعطاف پذیری یعنی در صورتیکه اعضاي خانواده در انجام وظايف خود و رعايت حقوق الزامي خانواده كوتاهي كردند، با كمي انعطاف شرایط را بنحوی کنترل و مدیریت کنیم که در نهایت نتیجه ای را که در شرایط بهنجار به آن دست می یافتیم، در این شرایط نیز بدست آوريم.
تغیرات کمّی خانواده و آثار کیفی منتج از آن
تأثیرات ایجاد شده بر هویت کودکان متأثر از جایگاه آنها در خانواده است . تعداد فرزندان خانواده و موقعیت فرزندان در خانواده (تک فرزندی، اولین فرزند، فرزند میانی، فرزند آخر) و شیوه تربیتی ای که مطابق آن جایگاه بر او اعمال می شود و همچنين تأثیرات ایجاد شده بر شخصیت و روحیات آنها، هر یک بر ابعاد چندگانه هویت تأثيرگذارند.
به عنوان مثال، رشد مهارتهای کلامی و زباني در فرزندان اول و تک فرزندان، در دستیابی به هویت فردی متمایز و برخورداري از جایگاه مطلوب میان همسالان به فرد كمك مي كند و به تبع آن، بر هویت جمعی و همچنین هویت شغلی وي تأثيرگذار است. و بالعکس ویژگی سهلگیری و راحتطلبی که از ویژگی هاي فرزند آخر خانواده است، هویت فردی و شغلی آنها را تحتالشعاع قرار می دهد.
همچنین سختگیری و تنبیه والدین نسبت به فرزندان اول یا سهلگیری نسبت به فرزندان آخر، التزام به انضباط و قانونمندی و… ابعاد گوناگون هویت فرد را متأثر می کند.
فوت والدین (پدر يا مادر یا فقدان هردو)
بدیهی است که با از دست دادن یکی از این عناصر مهم و مؤثر خلاءهايی جبرانناپذیر در فرایند شکل گیری هویت و طی مسیر دستیابی به شخصیت سالم ایجاد مي شود. سازگاری با واقعیت تلخ فقدان پدریا مادر، تغییرات ایجاد شده ناشي از آن در شرایط خانوادگی و یادگیری چگونگی ادامه روند زندگی با پذیرش این فقدان دائمی، از جمله چالشهای پس از این واقعیت تلخ است.
ظرفیت شناختی و تفاوتهای فردی و همچنین تصور فرزند از مفهوم مرگ و چگونگی از دست دادن والدین (مرگ طبیعی، تصادف، اعدام، خودکشی و…) نيز برهويتيابي كودك مؤثر می باشد. تأثیر این رویداد تلخ در فرزندان دختر و پسر متفاوت است.
سخن پایانی
تأثیر خانواده در شکل گیری هویت افراد بسیار زیاد است. اگر کنش ها و واکنش های والدین در قبال فرزند به اندازه و به موقع باشد، کودک نیز در آینده از تعادل روانی و اخلاقی و هماهنگی بیشتری در شخصیت و هویت یابی برخوردار خواهد بود.
در غیر این صورت عدم تعادل روحی و روانی و ناسازگاری های رفتاری را در دوران های بعدی زندگی او به دنبال خواهد داشت.
منبع:پردیس خانواده