چه کنیم وقتی شریک عاطفی مان هنگام مخالفت فریاد می کشد؟
سواد زندگی، سواد عاطفی؛ مریم طرزی- واقعا دلیل اینکه بسیاری نمی توانند بدون داد و بیداد کردن مخالفت خود را ابراز کنند، چیست؟ چاره این شکل تهاجمی از ابراز مخالفت که راه هر گفت و گویی را می بندد، چیست؟ اگر فردی که چنین شیوه ای را به کار می برد، شریک زندگی شما باشد، چه کاری می توانید انجام دهید؟ با ما همراه باشید.
اگر شریک زندگی تان هنگام مخالفت بر سر شما فریاد کشید، چه کنید؟
گفته می شود که در میان حیوانات، بلندترین فریاد از آن ِ میمون زوزه کش سیاه است. فریادش را می شود از فاصله پنج کیلومتری در جنگل متراکم آمریکای جنوبی شنید.
اما این حیوان هیچ وقت بیخود فریاد نمی کشد، وقتی می خواهد از قلمروَش محافظت کند؛ وقتی می خواهد هم گروهی هایش را از خطر یا تهدیدی احتمالی آگاه کند؛ یا بنا به دلایل موجهی دیگر فریاد می کشد.هیچ چیز در دنیای حیوانات بدون علت اتفاق نمی افتد.
اینجا اما موضوع سخن ما انسان است. در مورد انسان چه؟ به راستی چرا گاهی بر سر دیگران فریاد می زنیم؟
به طور کلی، فریاد یک عملکرد بیانی است که با آن تعجب، ترس، خشم یا عصبانیت را منتقل می کنیم. ما همچنین از این مکانیسم برای هشدار به دیگران در مورد خطر استفاده می کنیم، همانطور که عین آن در قلمرو حیوانات اتفاق می افتد. فراتر از این مکانیسم ها، فریاد زدن محلی ندارد.
با این وجود، به نظر می رسد برخی از مردم قادر به صحبت کردن بدون فریاد کشیدن نیستند. برخی هنگامی که در یک گفت و گو یا بحث پیش نمی روند و احساس شکست می کنند، حمله می کنند و صدای خود را هزار دسی بل بالا می برند. این نوع رفتار برای کسانی که در معرض آن صدا قرار می گیرند واقعا مضر است.
این نوع فریاد که شاید بتوان حتی گفت " نعره" یا " عربده" ! طرف مقابل را بی سلاح و متزلزل می کند؛ آزارش می دهد، نگرانش می کند و سبب می شود که برای بی صدا شدن طرف مقابل اش از بحث و گفت و گو کنار بکشد.
مطمئناً اگر همسر یا شریک عاطفی شما عادت داشته باشد داد و فریاد راه بیاندازد شما در معرض نوعی آزار هم جسمی و هم روحی قرار می گیرید و این اصلاً چیز خوبی نیست!
در این شرایط چه می توان کرد؟
بسیاری فکر می کنند که بهترین استراتژی این است که این افراد را در اسرع وقت ترک کنید. با این حال، اغلب ایده بهتر این است که سایر استراتژیهای کمتر رادیکال را نیز مد نظر داشته باشیم.
پشت این فریاد یک حمله احساسی نهفته شده که درمان نشده است. این فریاد همیشه در نهایت بر کسانی تأثیر می گذارد که به هیچ وجه سزاوارش نیستند.
فریاد زدن مداوم مغز را در سطح بالایی از استرس قرار می دهد
ارتباطات و احساسات: فروپاشی ذهن
لابد فکر می کنید اینکه شریک زندگی تان در هنگام مخالفت بر سر شما فریاد بزند، به هیچ وجه عادی نیست؛ البته که نیست! هیچ کس هم دوست ندارد سرش فریاد بزنند.
در واقع، همه ما از دوران کودکی این ایده را درونی کرده ایم؛ اینکه نباید برای بیان خواسته های مان فریاد بکشیم. به یاد داریم که اگر مثلا والدین مان صدای شان را به روی ما یا یکدیگر بلند می کردند چگونه دچار استرس، ترس یا عصبانیت می شدیم.
آیا واقعاً اینکه در هنگام اختلاف صدای مان را بلند کنیم، غیرعادی است؟
اگر در میانه یک مشاجره کلامی صدای تان بلند شود، غیرمعمول نیست، زیرا احساسات شما در این هنگام تشدید می شوند.از شما انتظار نمی رود که وقتی از عزیزترین کس تان ناامید و دلسرد شده اید یا از او عصبانی هستید، او را با همان تن صدا و لحنی مورد خطاب قرار دهید که شرایط معمولی است و در کنار هم آرام ، گرم ِ گپ و گفت هستید.
فریاد زدن نوعی کاتارسیس عاطفی است و گاهی اوقات تنظیم آن دشوار است.
تحقیقات انجام شده از سوی دانشگاه زوریخ (سوئیس) بیان می کند که حداقل شش نوع فریاد در انسان وجود دارد که همگی از طریق بارهای احساسی ما ایجاد می شوند. به این معنا که در هر شش حالت این احساسات مان است که دخیلند و سبب بروز این نوع فریادها می شوند.
بنا بر این تحقیقات فریاد زدن در این شرایط رفتاری "عادی" است. مواقعی وجود دارد که احساسات بر ما غلبه پیدا می کنند و سبب می شوند یک آنْ بخشی از مغزمان خاموش شود.
زمانی که ما زندگی خود را با کسانی که از فریاد زدن به عنوان شکلی از ارتباط استفاده می کنند، به اشتراک می گذاریم، مشکل به وجود می آید. در این موارد نوعی سوء استفاده مشهود است که باید به آن پرداخته و متوقف شود.
در پشت کسانی که از فریاد زدن به عنوان یک شکل خشونت آمیز ارتباط استفاده می کنند، ممکن است عوامل مختلفی وجود داشته باشد، از دلایل آموزشی گرفته تا اختلال استرس پس از سانحه
چرا شریک زندگی تان وقتی مخالف هستید سر شما فریاد می زند؟
" می توانی بدون فریاد زدن با من صحبت کنی؟" عبارتی که اغلب شنیده می شود. با این حال، عاملان معمولاً از پاسخ دادن طفره می روند. در واقع به جای اینکه مسئولیت رفتار خود را بر عهده بگیرند، مسئولیت اتفاقی که افتاده را به شخص مقابل نسبت می دهند.
این به این دلیل است که کسانی که از فریاد زدن به عنوان نوعی ارتباط استفاده می کنند، خودشان ظاهراً مشکلی با آن ندارند و غافلنند از اینکه آن حجم از صدا چگونه طرف مقابل شان را آزار می دهد و می ترساند؛ یا آن انقباضی که در ناحیه صورت و گردن شان ایجاد می شود، چگونه طرف مقابل شان را به وحشت می اندازد.
دلیل عدم تمایل به آگاهی از این پویایی مخرب در یک رابطه می تواند علل متعددی داشته باشد:
بزرگ شدن در خانواده ای که همگی برای زدن حرف شان به فریادهای مداوم متوسل می شدند.
داشتن والدین خشن عامل مهمی است که افراد را همیشه در حالت آماده باش در برابر احتمال خطر "انفجار" قرار می دهد. فرزندانی که در چنین خانواده هایی بزرگ می شوند چنانچه تروماهای نهفته شان را درمان نکنند، از جمله افرادی می شوند که فریاد می کشند.
مبتلایان به اختلال استرس پس از سانحه، به احتمال زیاد به گونهای واکنش نشان میدهند که فیلتر انعکاسی یا منطقی شان کاملاً از کار می افتد.
مقاومت کم در برابر ناامیدی و عدم تحمل تناقض ها
این افراد اختلاف را نوعی تهدید می دانند و با خشونت به آن واکنش نشان می دهند؛ همین امر بسیار مشکل ساز است.
سوء مدیریت عاطفی
این امر در مشکلات روانی متعددی مانند اختلال شخصیت مرزی وجود دارد.
گاهی اوقات، افرادی که سطح بسیار پایینی از همدلی دارند عادت دارند خشم خود را بر روی دیگران نشان دهند.
فریاد آنها به منبعی تبدیل می شود که با آن قدرت خود را نفی و به طرف مقابل تحمیل می کنند.
اگر همسرتان بیش از حد فریاد زد چه کاری می توانید انجام دهید؟
اگر شریک زندگی تان در هنگام مخالفت بر سر شما فریاد بزند و این تمرین ثابت باشد، رابطه شما در بحران است. از این گذشته، هیچ کس نمی تواند با این همه استرس، خستگی و پرخاشگری عاطفی زندگی کند یا آن را تحمل کند. بلند کردن مداوم صدای آنها به سمت شما نوعی پرخاشگری روانی است و بنابراین چیزی است که شما نباید از جانب آنها تحمل کنید.
با این حال، آیا این به این معنی است که باید از خود فاصله بگیرید و بلافاصله جدا شوید؟ لازم نیست. اگر شریک زندگی شما معمولاً خوب رفتار می کند و فقط در هنگام اختلافات عصبانی می شود، ارزش آن را دارد که به مشکل رسیدگی کنید. بنابراین :
سکوت کنید و به گفت و گو ادامه ندهید
لحظه ای که شریک زندگی شما در میان یک اختلاف نظر صدای خود را بلند می کند، از ادامه دادن خودداری کنید. کاری کن که ببینند این پویایی نه معتبر است و نه جایز.
آخرین کاری که باید انجام دهید این است که از آنها تقلید کنید و بلندتر فریاد بزنید. به هر قیمتی شده از آن وضعیت اجتناب کنید.
در واقع، زمانی که لحن آنها تهاجمی و نامتناسب است، از سکوت استفاده کنید.
بپرسید چرا فریاد می زند
آیا وقتی کوچک بودی سرت داد میزدند؟ "چرا هنگام برقراری ارتباط باید صدای خود را بلند کنید؟ "وقتی ما مخالفیم چه احساسی داری؟"
"آیا تفاوت های بین ما را نوعی تهدید می بینی؟" این سؤالات را از آنها بپرسید تا دلیل اینکه چرا آنها باید به داد زدن شما متوسل شوند را بیابید. سعی کنید آنها را وادار کنید تمرینی برای خودآگاهی انجام دهند.
تغییراتی را در نحوه ارتباط از او بخواهید و همدلی اش را تشویق کنید
هیچ کس لیاقت زندگی در رابطه ای را ندارد که در آن فریاد زدن ثابت است. بلند شدن صداهای گاه به گاه در حین اختلاف طبیعی است، اما اگر مکررا تکرار شود، باید تغییر را درخواست کنید.
به شریک زندگی خود توضیح دهید که وقتی سر شما فریاد می زند چه احساسی دارید و سعی کنید او را وادار کنید تا با شما همدردی کند. روشن کنید که نمی توانید به این روش ادامه دهید و آنها باید ارتباط بهتری را شروع کنند.
اگر در این نوع موقعیتها غرق میشوند و نمیدانند چگونه احساسات خود را مدیریت کنند، آنها را تشویق کنید که به دنبال درمان حرفه ای باشند و از مشاور کمک بگیرند.
اگر تغییری نمی بینید، قاطع باشید
اگر شریک زندگی تان بر سر شما فریاد زد و به درخواست های شما برای تغییر پاسخ نداد، یا با احساس شما همدلی نکرد، باید تصمیم بگیرید. قابل درک است، برای آنها دشوار است که شکل ارتباطی که با آن تربیت شده اند را پشت سر بگذارند. با این حال، دیر یا زود باید به اثرات مضر این عادت پی ببرند.
اگر آنها نمی خواهند کاری برای مدیریت رفتار مضر خود انجام دهند، باید به آنچه در زندگی خود می خواهید فکر کنید.
از تقویت نوعی تفکر جادویی که نشان می دهد رفتار آنها تغییر خواهد کرد، خودداری کنید. اگر الان این کار را نکنید، هرگز انجام نمی دهید.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@