سرنخ های آزار روانی در زوجین کدامند؟
سواد زندگی، سواد عاطفی؛ مریم طرزی- خشونت و آزار روانی مثل خشونت فیزیکی نیست، هیچ ردّی روی پوست به جا نمی گذارد، اما روح شخص را به شدت خراش می دهد.
وقتی همسرتان تحقیرتان می کند، به شما بی احترامی می کند و زحمات و عواطف شما را نادیده می گیرد، شما دستخوش آزار روانی می شوید و آسیب می بینید.
آزار روانی در زوجین اعلب خود را از طریق پیوندهای نامتقارن نشان می دهد، که در آن تحقیر و بی اعتباری بسیار پررنگ هستند.
تشخیص آزار روانی در زوجین معمولاً از بیرون آسانتر است. ممکن است گاهی دوستان و خانواده شما در مورد برخی از رفتارهای ناسالم در رابطه تان به شما هشدار داده باشند. حقایقی مانند کم ارزشی مداوم، تمسخر یا حتی کنترل اقتصادی، نمونه هایی از رفتارهای فریبکارانه در زوجین به شمار می آیند، که تحت عنوان آزار روانی نام برده می شوند.
سرنخ های وجود آزار روانی در یک رابطه زناشویی
در این مقاله می کوشیم تا با استناد به تحقیقاتی که در زمینه روان شناسی ِ روابط زناشویی انجام گرفته است، سرنخ هایی را نشان تان دهیم که حاکی از وجود آزار روانی در یک رابطه زناشویی اند. وقتی رابطه زوجین یک رابطه نامتقارن باشد، احتمال وجود آزار روانی در آن بسیار بالاست.
اما رابطه نامتقارن چگونه رابطه ای است؟
رابطه نامتقارن یکی از اولین شاخص هایی است که معمولا برای تشخیص آزار روانی در یک زوج ارزیابی می شود. عدم تقارن در رابطه بیشتر با تفاوت در قدرتی که در یک پیوند عاطفی وجود دارد درک می شود.
نشانه های یک رابطه نامتقارن:
قدرت تصمیم گیری همیشه در اختیار شریک زندگی شماست.
اگر برای خودتان تصمیمی بگیرید، شریک زندگی تان عصبانی می شود.
هنگام انجام هر کاری احساس محدودیت می کنید.
به صحبت های شما بی توجه است.
طرف مقابل معمولاً بر هر کاری که انجام می دهید نظارت یا انتقاد می کند.
مسائل مالی و حتی آنچه در تلویزیون تماشا می کنید توسط شریک زندگی شما تعیین می شود.
بی اعتنایی، تحقیر و بی احترامی
بنا بر مقاله منتشر شده در سلامت جمعیت، تحقیقات موجود تقریباً همیشه بر شیوع و پیامدهای خشونت فیزیکی و جنسی از شریک جنسی صمیمی متمرکز است. آزار روانی، به نوبه خود، چندان مورد توجه قرار نگرفته است، اگرچه تأثیر آن به مراتب خطرناک تر است.
تحقیرکردن و بی اعتنایی رفتاری است که آزارگر با آن احساس قدرت می کند و هویت خود را تقویت می کند.
اما تحقیر یا بی توجهی چگونه خود ا نشان می دهد؟
طعنه زدن
بی ارزش کردن دستاوردهای شریک زندگی
مقایسه های مضر
شریک زندگی شما نیازهای شما را نادیده می گیرد یا آنها را به حداقل می رساند.
مدام از کاری که شما انجام می دهید انتقاد می کند.
از ارتباطات تهاجمی و تحقیر آمیز استفاده می کند.
در خلوت و همچنین در ملاء عام شما را مسخره می کنند.
کنترل بیش از حد
وقتی شریک زندگی شما بی وقفه در حال کنترل کردن شماست، خواسته یا ناخواسته نوعی آزار روانی شدید را بر شما اعمال می کند.
تمایل به کنترل کردن در موقعیت های زیر خود را نشان می دهد:
با چه کسی صحبت می کنید؟
چه دوستانی دارید؟
پیام های شما را در تلفن همراه شما می خواند.
محدودیت هایی برای لباس شما اعمال می کند.
اصرار دارد بداند که همیشه با چه کسی هستید.
کنترل امور مالی و کارت اعتباری شما را دارد.
قوانینی را در مورد اینکه چه کاری می توانید انجام دهید و چه کاری نمی توانید انجام دهید تعیین می کند.
شما موظف به داشتن روابط جنسی هستید، حتی اگر نمی خواهید.
فریبکاری عاطفی
فریبکاری روانی در یک زوج با تکنیک های تسلط عاطفی تغذیه می شود. رایجترین و مخربترین تکنیک، نوعی سوء استفاده است که در آن قربانی در نتیجه تأثیر سوءاستفادهگر به واقعیت خود و افکار خود شک میکند.
فریبکاری عاطفی چگونه خود را نشان می دهد؟
به حداقل رساندن حساسیت ها و خواسته های عاطفی: شریک زندگی شما احساسات یا نگرانی های شما را کم اهمیت جلوه می دهد.
هر وقت شما مساله ای را مطرح می کنید به شما می گوید: "تو خیلی حساس هستی"؛ " بی خیال، تو دیگه زیادی جدی گرفتی"!
باطل کردن عواطف : شریک زندگی شما نظرات، افکار و احساسات شما را با عبارات مضری مانند "تو اصلا نمی دانی در مورد چه صحبت می کنی" یا " ای بابا، تو پارانوئید شدی" بی اعتبار می کند.
تغییر موضوع: هر بار که سعی میکنید در مورد موضوعی که شما را نگران میکند با همسرتان ارتباط برقرار کنید، از آن اجتناب میکند، موضوع را تغییر میدهد یا ادعا میکند که شما وسواس مزخرفاتی دارید که ارزش صحبت کردن را ندارند.
انکار واقعیت: شریک زندگی شما به شما می گوید : " این چیزها فقط توی ذهن تو اتفاق افتاده است؛ اصلا وجود خارجی ندارد! به عنوان مثال، وقتی سعی می کنید در مورد چیزی که اتفاق افتاده با او صحبت کنید، می گوید: «تو دیوانه ای، من هیچوقت این رو نگفتم»!
ایجاد شک و تردید: یک شکل مکرر دستکاری و فریبکاری عاطفی این است که سبب شود شما به حافظه و ادراک خود شک کنید. همسرتان اغلب به شما می گوید: «شما همیشه چیزها را اشتباه به خاطر می آورید؛ داری عقلت رو از دست میدی»!
سرزنش: این یک شکل کلاسیک فریبکاری است. تقریباً بدون اینکه متوجه شوید، هر اتفاق منفی که در خانه رخ دهد، مسئولیت اش با شما خواهد بود. در خیابان راه می روید و یک آزارگر خیابانی به شما مطلک می گوید: همسر شما بلافاصله می گوید" تقصیر خودت است، معلوم نیست چه کار کردی؟!
به خاطر داشته باشید که هر آزارگر می خواهد قربانی خود منزوی، تنها و آسیب پذیر باشد. با جدا کردن شما از خانواده، آنها کنترل بیشتری دارند و به نوبه خود اطمینان حاصل می کنند که شما برای همه چیز منحصراً به آنها وابسته هستید. این یک رفتار خطرناک است که باید در اسرع وقت آن را تشخیص دهید تا در دام نیفتید.
وقتی شخص دچار آزار روانی می شود،احساس می کند که دیگر همان فرد قبلی نیست.
بنا بر تحقیقات منتشر شده در نشریه هلث سایکولوژی وقتی شما در یک رابطه زناشویی دچار آزار روانی می شوید :
احساس می کنید که تغییر کرده اید.
عزت نفس شما شکننده تر می شود.
بیشتر و بیشتر احساس اضطراب می کنید.
گاهی اوقات، شما آرزوی کسی را دارید که قبلا بودید.
شما به خودتان می گویید که شریک زندگی تان تغییر خواهد کرد.
متوجه ترکیبی از شرم و اندوه می شوید.
شما دچار نوسانات خلقی و فراز و نشیب های عاطفی می شوید.
شما جرات ندارید با کسی در مورد احساس خود صحبت کنید.
شما به سختی امیدی دارید و برای آینده اهدافی تعیین نمی کنید.
شما متوجه می شوید که سلامت روانی شما به طور فزاینده ای تحت تاثیر قرار می گیرد.
اگر در چنین موقعیتی قرار گرفتم چه کار کنم؟
رهایی از وضعیت آزار روانی در یک زوج آسان نیست. اگر آماده نیستید یا هنوز احساس قدرت نمی کنید، خودتان را شکنجه نکنید. زمانی فرا می رسد که احساس می کنید برای برداشتن آن قدم آماده هستید.
با این حال، توصیه می کنیم برای رفاه و ایمنی خود، دستورالعمل های زیر را در نظر بگیرید:
به دنبال کمک حرفه ای باشید: با یک روانشناس مشورت کنید، زیرا دریافت درمان به شما کمک می کند تا وضعیت خود را درک کرده و به آن رسیدگی کنید.
گزینه های خود را بسنجید: ارزیابی کنید که آیا لازم است به طور موقت یا دائم از رابطه دور شوید.
گزینه های خود را تجزیه و تحلیل کنید و بر اساس امنیت و رفاه خود تصمیم بگیرید.
یک شبکه پشتیبانی آماده کنید: وقتی تصمیم به ترک آن رابطه گرفتید، از دوستان و خانوادهای که مایلند به شما کمک کنند، کمک بگیرید. داشتن چهره هایی که شما را دوست دارند در این نزدیکی ضروری است.
به یاد داشته باشید که شما تنها نیستید: واقعیت شما خشن است، اما شما تنها نیستید. در واقع، میلیون ها نفر وجود دارند که موقعیتهای توهینآمیز را پشت سر گذاشتهاند و حمایتی برای رهایی از آنها پیدا کردهاید.
مدارک و اسناد تهیه کنید: هرگز نمی دانید چه اتفاقی می تواند بیفتد. ایده آل ترین چیز در موقعیت های سوء استفاده این است که هر زمان ممکن است از حوادث یادداشت کنید. برای مثال، ذخیره پیامهای صوتی یا پیامهای متنی که در آن شریک زندگیتان شما را تهدید یا بیاعتبار میکند، ایده خوبی است.
با کسی که به او اعتماد دارید صحبت کنید: تعیین کننده ترین چیز این است که وضعیت آزار روانی خود را با کسی که به او اعتماد دارید در میان بگذارید، خواه دوست صمیمی، یکی از اعضای خانواده یا یک مددکار اجتماعی باشد. صحبت در مورد آنچه که هر روز تجربه می کنید به شما آرامش عاطفی می دهد و می تواند برای شما مفید باشد.
سوء استفاده و فریبکاری عشق نیست
اگر شریک زندگی تان باعث می شود احساس بدی در شما ایجاد شود، شما را بی اعتبار کند، شما را تحقیر کند یا شما را کنترل کند، شما را به شیوه ای سالم دوست ندارد. این آن نوع عشقی نیست که شما سزاوار آن هستید. اگر در حال حاضر در این موقعیت هستید، به یاد داشته باشید که شما در هیچ چیز مقصر نیستید. نسبت به خود احساس بدی نداشته باشید.
تعیین کننده ترین چیز این است که خود را منزوی نکنید و سعی کنید چهره های حمایت کننده در اطراف خود داشته باشید. لحظه ای که احساس می کنید برای ترک آن رابطه آماده هستید، دوستان، خانواده و متخصصان در کنار شما خواهند بود.
انجام این کار تمرینی برای شجاعت است و اگرچه چنین کاری همیشه ترسناک است، اما به شما اطمینان می دهیم که در نهایت همه چیز درست می شود و شما دوباره خوشحال خواهید شد.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@