"هنر شفاف اندیشیدن" را بیاموزیم
سواد زندگی؛ کتابخانه- همهٔ ما ممکن است در زندگی اشتباه کنیم. این موضوع بهخودیخود ایرادی ندارد؛ مشکلات زمانی آغاز میشوند، که با استدلالهایی معیوب، اشتباهات گذشته را تکرار کنیم. به همین دلیل است که هرچه بیشتر خطاهای خود را بشناسیم، نگاهمان به زندگی بهتر خواهد شد.
رولف دوبلی، پس از تحقیق و مطالعه بر روی آثار دانشمندان علوم شناختی و اجتماعی، متوجه «خطاهای شناختی» شد. سوگیریهای شناختی خطاهایی متداولاند که مصرّانه سر راه منطق ما میایستند و ما را گرفتار میکنند. این خطاها اجازه نمیدهند شفاف بیندیشیم. درک فرایند اندیشیدن و دامهایی که ذهن بر سر راهش قرار میدهد کار سادهای نیست. به همین خاطر، دوبلی نام کتابش را گذاشت: هنر شفافاندیشیدن.
او در این کتابِ مفید و جذاب 99 خطا یا تلهٔ شناختی را، همراه با نمونههایی در زندگی روزمره، برای ما بازگو میکند که هم در تصمیمگیری و هم در مسائل شخصی و شغلی کاربرد دارند.
دوبلی، در مقدمهٔ کتابش، به صراحت بیان کرده که فهرست این خطاها کامل نیست و ممکن است در آینده خطاهای جدیدی کشف شود؛ همچنین اغلب این خطاها با هم مرتبطاند و دلیل این امر ارتباط بخشهای مغز با یکدیگر است. درنهایت، او خودش را مترجمی میداند که گفتههای متخصصان را با بیانی قابلدرک به نگارش درآورده است.
در ادامه چند نمونه از خطاهای شناختی شرح داده شده:
1. خطای دردسترسبودن: ما معمولاً با استفاده از مثالهایی که خیلی راحت به ذهن میآیند و چیزهایی که ملکهٔ ذهن ما شدهاند تصویری از یک امر میسازیم و بر اساس آن تصمیم میگیریم. اما این کار درست نیست، چون اگر اتفاقی راحتتر به ذهن میآید و دردسترستر است، به معنا این نیست که اتفاق پرتکراری است. مثلاً وقتی به کسی میگویید «سیگارکشیدن آنقدرها هم ضرر ندارد؛ پدربزرگ من روزی سه بسته سیگار میکشید و صد سال هم عمر کرد»، دچار این خطا شدهاید. برای اینکه در دام این خطا گرفتار نشوید بهتر است کمی هم با کسانی وقت بگذرانید که متفاوت از شما فکر میکنند و تجربه و مهارتشان با شما فرق میکند. اینطور به ذهنتان اجازه دادهاید که ورودیهای متفاوتی داشته باشد.
2. خطای نتیجه: هرگز یک تصمیم را صرفاً بر اساس نتیجهاش ارزیابی نکنید، بهخصوص زمانی که تصادفیبودن یا عوامل خارجی در آن نتیجه نقش داشته باشند. همیشه به یاد داشته باشید که نتیجهٔ بد لزوماً نشاندهندهٔ تصمیم بد نیست، و برعکس. مثلاً زمانی که میخواهید عملکرد چند پزشک را ارزیابی کنید، بهتر است فرایند کار آنها را در حوزهٔ فعالیتشان بررسی کنید نه صرفاً نتیجه موردی کارهایشان را. در آخر، وقتی تصمیم اشتباهی گرفتهاید یا حتی تصمیمی که به موفقیت انجامیده است، بهجای عصبانیت و تحسین خود، به این فکر کنید که آیا دلایلتان برای گرفتن آن تصمیم منطقی و قابلدرک بوده یا نه. در نهایت همین مهم است؛ حتی اگر نتیجهٔ آن تصمیم ناموفق بوده باشد.
3. خطای کمبود: خیلی اوقات، فقط و فقط بهخاطر اینکه چیزی کمیاب است، آن را انتخاب میکنیم؛ در صورتی که شاید کاربردی برای ما نداشته باشد؛ مثل وقتی بر ویترین فروشگاهی تابلوی «فقط امروز» آویخته شده یا مغازهای زیر بیشتر جنسهایش نوشته «تمام شد». اینها تکنیکهایی بازاریابی و تبلیغاتی هستند که هدفشان گرفتارکردن ذهن ما در "خطای کمبود" و درنتیجه ایجاد خلل در شفافاندیشی است. در چنین موقعیتی، سعی کنید ارزش خدمات و محصولات را صرفاً بر اساس نیاز، مزایا و قیمت آن بسنجید. اینکه یک محصول در حال تمامشدن است یا روز آخر حراج آن است، نباید در ارزشگذاری محصول و ایجاد نیاز کاذب در شما تأثیر بگذارد.
اینها نمونههایی بودند از خطاهایی که همهٔ ما در زندگی روزمره دچار میشویم. کتاب "هنر شفافاندیشیدن" به شما کمک میکند که با آگاهی از خطاهای شناختی و چگونگی مکانیزم عمل، آنها را شناسایی کرده و در دامشان نیفتیم.
کتاب "هنر شفافاندیشیدن" را عادل فردوسیپور، بهزاد توکلی و علی شهروز ترجمه و نشر چشمه آن را منتشر کرده است. این کتاب تا امروز به چاپ هشتادوهفتم رسیده است.
ممنونم از این معرفی خوب و بجا.
من هم به نوبه خودم خوندن این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم.
فکر کنم اکثر ایرانیان خطای کمبود رو دارن :))
لطفا بیشتر از این کتابها معرفی کنید
همه جا کتابهای سفارشی معرفی میکنند