فنون متوقف کردن مکالمه ذهنی: "درست راه رفتن" و "خیره شدن"
پیوستگی دقت و توجه ما به کارکردهای جسم موجب میشود که تمامیت ادراک حواس پنجگانه به ما برسد بدون آنکه به طور انتخابی از جانب ما ارزیابی شود. پیامد این فرایند افزایش اطلاعاتی است که ذهن را به سکوت وا می دارد.
"درست
راه رفتن" فنی است که برای متوقف کردن "گفتگوی درونی" می توانیم از
آن استفاده کنیم.
در ظاهر "درست راه رفتن" چیزی جز نوع خاصی از راه رفتن
نیست، تنها با نگرش دقیقتر در "درست راه رفتن" می توانیم به نوعی
مراقبه دست یابیم که به کاهش و سرانجام قطع گفتگوی درونی ما میانجامد.
درست راهرفتن
مراقبهٔ ناشی از "درست راه رفتن" برعکس عموم مراقبهها، که مبتنی بر تمرکز است، در جهت مخالف کار میکند.
در این تکنیک تمرکز طلب نمیشود، بلکه هدف گشودگی کامل حواس است. یعنی تمام اطلاعات محیط ما بایستی بدون هیچ مانعی به ما برسند.
این زمانی رخ میدهد که ما دقت و توجهمان را از اشیای پیرامون و محیط برداریم و آن را به جسممان و رویداد "راه رفتن" متمرکز کنیم. با این کار، برای کسب اطلاعات از دنیای اطراف و پذیرش نامحدود واقعیت، آغوش گشودهایم.
پیوستگیِ دقت و توجه ما به کارکردهای جسم، موجب میشود که تمامیتِ ادراکِ حواس پنجگانه به ما برسد بدون آنکه بهطور انتخابی از جانب ما ارزیابی شود. پیامد این فرایند، افزایش اطلاعاتی است که ذهن را به سکوت وامیدارد.
تمرین:
- بدون آنکه نگاه را به روی چیز بخصوصی متمرکز کنید، در مسیری طولانی راه بروید و مستقیماً به چیزی نگاه نکنید.
- چشمها راکمی کج کنید تا ازآنچه بهخودیخود در زاویه دید قرار میگیرد، تصویر وسیعتری داشته باشید.
- انگشتان دست را بهطرف داخل جمع کنید طوری که انقباض اندکی را در بازوهایتان حس کنید.
- با جمعکردن انگشتان ابتدا توجه خود را به بازو جلب میکنیم، سپس بدون متمرکز کردن چشمها با نگاه مستقیم به جلو خود، مسیری کمانی را که از نوک پا شروع و به افق ختم میشود مینگریم.
- اگر بدون تمرکز، به نقطهای در نزدیکی افق نظر بیندازید مشاهدهٔ تمام چیزهایی که در میدان دید قرار دارد، در یک آن، امکانپذیر میشود.
"درست راه رفتن " بهانه است
زمانی میتوانیم فنِ "درست راه رفتن" را درک کنیم، که آگاه باشیم دنیایی که در آن زندگی میکنیم محصول ذهنمان است.
ما هستیمان –بودنمان- را توسط فرایندی تفسیری به وجود میآوریم که در ذهنمان برگزار میشود. ادراکِ ما، بهواسطه توصیفی که دریافت کردهایم، دستکاری میشود.
ذهن برای پایداری دنیای تفسیریاش، مدام باید آن را بازتولید کند و مکالمه ذهنی مهمترین ابزار این بازتولید است.
با "درست راه رفتن" از رابطه مداوم ذهن با ثمرهٔ اختراع آن جلوگیری میکنیم. در این حالت ذهن ما با تعداد کثیری از اطلاعات چنان اشباع میشود که قادر به عملکرد نیست.
در این حال ذهن لبریز از مفروضات میشود و بدون داشتن رابطه مستقیم با عناصر بیرونی وصف پذیر خود، قدرت گفتگو را از دست میدهد، شخص خاموش میشود و بدین ترتیب سکوت درونی ایجاد میشود.
بنابراین وقتیکه "درست راه رفتن" را تمرین میکنیم شرایط فیزیکی چندان مهم نیست، آگاه بودن به حالتهای خاص بدن و بازو تنها وسایل کمکی هستند تا دقت ما را تمرکز بخشند و به اشیای اطرافمان معطوف نکنند.
در این تمرین مهم شیوهای است که چشمها بدون آنکه روی چیز خاصی متمرکز شوند، عناصر بیشماری از دنیا را مشاهده کنند، بیآنکه تصور روشنی از آنها داشته باشند. در این حالت چشم قادر است جزئیاتی را که در دید عادی بسیار زودگذر است انتخاب کند.
موفقیت ما در "درست راه رفتن" مربوط به پشتکاری است که با آن، این فن را تمرین میکنیم.
خیره شدن
در کنار "درست راه رفتن" فن و تکنیک "خیره شدن" نیز باید بهعنوان بخش دیگری از دومین فن مورداستفاده قرار گیرد.
ما با خیره شدن بر قدرت ارتباط ذهن تأثیر میگذاریم. تماس مداوم با ثمرههای آفرینش آن را قطع میکنیم و این به وقفهای در گفتگوی ذهنی میانجامد.
درحالیکه در "درست راه رفتن" توجه خود را در انبوهی از اطلاعات غرق میکنیم؛ در "خیره شدن" از تجربیات متقابل کمک میگیریم و تمام تمرکز خود را بر یک شیء معطوف میکنیم و راه تأثیرات دیگر را بر خود میبندیم. بدین ترتیب ذهن را از هستی خودساختهٔ خویش مجزا میکنیم.
در این هنگام "گفتگوی درونی" پا پس میکشد و بدون تماس با اختراع خویش، متوقف میشود.
تمرین:
بهعنوان تمرین خیره شدن هرروز برگ یا شیئی را در فاصله چند متری خود بگذارید و به آن خیره شوید. این برگ میتواند برگ درخت، برگی کاهو یا برگی از گلدان یا هر شیء دیگری باشد. مهم این است که سابقهٔ ذهنی از آن نداشته باشیم.
سعی کنید حتیالامکان برگها شبیه هم باشند (از یک درخت یا بوته) تا بتوان با خیره شدن تفاوتهای آن را در جزئیات دریافت.
تمرکز بر شیء دلخواه، تنها وسیلهای است برای کمک بهدقت ما، تا به منزوی کردن ذهن کمک کند. درواقع کمال مطلوب این تمرین آن است که دقت بر خودش متمرکز شود؛ ازآنجاکه چنین چیزی امکان ندارد باید آن را تنها متوجه یک شیء کنیم تا خسته شود.
"اگر ساعتها به تودهای برگ خیره شوی زمانی میرسد که افکارت خاموش میشود. فقدان فکر، دقتِ تونال (ذهن) را کاهش میدهد و آنها به چیز دیگری بدل میشوند".
بسیار مهم است که در این تمرین، خستگی ناشی از تلاشِ ذهن را باحالت کلی رخوت و دلمردگی اشتباه نگیریم و در تمام مدت تمرین کاملاً هوشیار و دقیق باشیم.
ازآنجاکه موفقیت این تمرین در اصل متکی به محدودیتِ تمرکزِ دقت ماست، توصیه میشود که هنگام تمرینِ "خیره شدن" به شرایط فیزیکی بدن حالت مطلوبی داده شود.
وضعیت نشستن هنگام خیره شدن
- شخص باید روی زمین و بر روی بستری نرم از الیاف طبیعی بنشیند (پنبه، برگ، حصیر، نمد و ...) و پشتش را بهجای صافی تکیه دهد.
- بدن باید کاملاً راحت باشد.
- برای جلوگیری از خستگیِ چشمها نباید بر آنشی متمرکز شد.
- خیره نگریستن عبارت است از حرکت آرام چشم برخلاف عقربه ساعت بر روی شیء موردنظر، بدون تکان دادن سر.
نکته:
موفقیت ما در "خیره شدن" مثل "درست راه رفتن" بهشدت و پشتکاری وابسته است که با آن این فن را تمرین میکنیم.
مطمئناً نمیتوانیم ظرف چند روز گفتگوی ذهنی را متوقف کنیم. اما اگر بهطورجدی در طلب واقعیت باشیم، آنگاه باید از تمرین منظم و مرتب نهراسیم.
کانال سواد زندگی در تلگرام:savadzendegi@
مطالب پیشنهادی
ارسال دیدگاه
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۳۷۵
انتشار یافته: ۷
سواد زندگی: با سلام و سپاس از شما خواننده عزیز. بله مجموعه کتابهای کارلوس کاستاندا رو برای آشنایی با این سبک از زندگی میتونید مطالعه کنید.
پیشاپیش سپاس