سهم تقصیر شما چقدر است؟ پاسخ هر انسان به این سوال سرنوشت او را رقم می زند
در یک دعوای خانوادگی، چند درصد زن مقصر است و چند درصد مرد؟
در یک شکست تحصیلی، دانشجوی در آستانه اخراج چقدر مقصر است؟
سواد زندگی؛ خلاقیت و توسعه توانمندی های فردی- در یک دعوای خانوادگی، چند درصد زن مقصر است و چند درصد مرد؟
در یک شکست تحصیلی، دانشجوی در آستانه اخراج چقدر مقصر است؟
پدر و مادری که فرزندشان معتاد شده چقدر مقصرند و سهم تقصیر فرزندشان چقدر است؟
جواب های فرضی:
- زن و مرد ۵۰ - ۵۰ مقصرند/ شاید زن کوتاهی کرده/ شاید مرد مقصر اصلی باشد، چه می دانیم ماجرایشان چیست؟ / نمی دانیم سهم تقصیر دانشجو و دانشگاه و شرایط او چقدر است ولی می توان برای هر بخش درصدی از تقصیر را متصور بود/ هر کدام از والدین و فرزند سهمی در این وضعیت نابهنجار دارند ... و دهها جواب مشابه دیگر.
راستش برای پاسخ دادن به این سوالات نیازی به خواندن پرونده آن زن و شوهر و آن دانشجو و آن والدین و فرزندشان نیست: همه آنها صد در صد مسوول اند.
فرقی نمی کند کدام یک از کاراکترهای مثال های فوق هستیم یا شخصیت، داستان و قصه دیگری داریم؛ مهم این است که یاد بگیریم دیگران را رها کنیم و فقط درباره خودمان حکم صادر کنیم، فقط و فقط خودمان.
حکم مان هم فقط باید یک چیز باشد، بی شرح و تفسیر و بی تبصره: " من مسوول صد در صدی همه وقایع زندگی ام هستم."
این حکم، راز مهم آدم های موفق دنیا در همه تاریخ است.
در هر مشکلی، به اندازه آدم های درگیر آن، سهم صد در صدی تقصیر وجود دارد.
هیچ کدام از ما تا زمانی که مسوولیت صد در صدی زندگی مان را بر عهده نگیریم، بزرگ نخواهیم شد. تقسیم مسوولیت در یک دعوا بین دو طرف (۳۰-۷۰ / ۵۰ - ۵۰ یا هر نسبت دیگر) فقط یک راهکار بشری ( و بعضاً قضایی) است برای فیصله دادن به اختلافات و به قول حقوقدانان برای "فصل خصومت".
اما اگر از این نسبی گرایی مصلحت آمیز فاصله بگیریم و صرفاً خودمان باشیم، درمی یابیم که تنها مسوول زندگی خودمان، خودمان هستیم؛ این ماییم که طرز فکر و روش زندگی مان را برمی گزینیم، لحظه به لحظه و ریز و درشت در حال انتخاب هستیم، ورودی های ذهن و شکم مان را تعریف می کنیم و ... .
بهانه نگیریم و با چند مثال عهده خودمان را از مسوولیت خالی نکنیم، مثال هایی مثل این که اگر یکهو ماشینی وارد پیاده رو شد و مرا زیر گرفت باز هم صد در صد مسوولیت با من است؟
با این قبیل مثال هایی که نقش "راه در رو" را بازی می کنند، خودمان را فریب ندهیم؛ داریم درباره کلیت زندگی و یک مساله واضح و البته مغفول صحبت می کنیم: هر کدام از ما مسوول صد درصدی زندگی مان هستیم.
"دارن هاردی"، نویسنده کتاب "اثر مرکب" می گوید: زمانی بالغ می شوید که بتوانید مسوولیت صد در صدی زندگی تان را بر عهده بگیرید.
کسانی که دنبال انداختن تقصیرها بر گردن این و آن هستند عمرشان را صرف یک چیز خواهند کرد: "دنبال مقصر گشتن برای رهایی خود از مسوولیت."
آنها همواره نقش یک "قربانی" را بازی می کنند که در میان انبوهی "مقصر" زندگی می کند.
ناکامی، سرنوشت محتوم چنین افرادی است.
در یک شکست تحصیلی، دانشجوی در آستانه اخراج چقدر مقصر است؟
پدر و مادری که فرزندشان معتاد شده چقدر مقصرند و سهم تقصیر فرزندشان چقدر است؟
جواب های فرضی:
- زن و مرد ۵۰ - ۵۰ مقصرند/ شاید زن کوتاهی کرده/ شاید مرد مقصر اصلی باشد، چه می دانیم ماجرایشان چیست؟ / نمی دانیم سهم تقصیر دانشجو و دانشگاه و شرایط او چقدر است ولی می توان برای هر بخش درصدی از تقصیر را متصور بود/ هر کدام از والدین و فرزند سهمی در این وضعیت نابهنجار دارند ... و دهها جواب مشابه دیگر.
راستش برای پاسخ دادن به این سوالات نیازی به خواندن پرونده آن زن و شوهر و آن دانشجو و آن والدین و فرزندشان نیست: همه آنها صد در صد مسوول اند.
فرقی نمی کند کدام یک از کاراکترهای مثال های فوق هستیم یا شخصیت، داستان و قصه دیگری داریم؛ مهم این است که یاد بگیریم دیگران را رها کنیم و فقط درباره خودمان حکم صادر کنیم، فقط و فقط خودمان.
حکم مان هم فقط باید یک چیز باشد، بی شرح و تفسیر و بی تبصره: " من مسوول صد در صدی همه وقایع زندگی ام هستم."
این حکم، راز مهم آدم های موفق دنیا در همه تاریخ است.
در هر مشکلی، به اندازه آدم های درگیر آن، سهم صد در صدی تقصیر وجود دارد.
هیچ کدام از ما تا زمانی که مسوولیت صد در صدی زندگی مان را بر عهده نگیریم، بزرگ نخواهیم شد. تقسیم مسوولیت در یک دعوا بین دو طرف (۳۰-۷۰ / ۵۰ - ۵۰ یا هر نسبت دیگر) فقط یک راهکار بشری ( و بعضاً قضایی) است برای فیصله دادن به اختلافات و به قول حقوقدانان برای "فصل خصومت".
اما اگر از این نسبی گرایی مصلحت آمیز فاصله بگیریم و صرفاً خودمان باشیم، درمی یابیم که تنها مسوول زندگی خودمان، خودمان هستیم؛ این ماییم که طرز فکر و روش زندگی مان را برمی گزینیم، لحظه به لحظه و ریز و درشت در حال انتخاب هستیم، ورودی های ذهن و شکم مان را تعریف می کنیم و ... .
بهانه نگیریم و با چند مثال عهده خودمان را از مسوولیت خالی نکنیم، مثال هایی مثل این که اگر یکهو ماشینی وارد پیاده رو شد و مرا زیر گرفت باز هم صد در صد مسوولیت با من است؟
با این قبیل مثال هایی که نقش "راه در رو" را بازی می کنند، خودمان را فریب ندهیم؛ داریم درباره کلیت زندگی و یک مساله واضح و البته مغفول صحبت می کنیم: هر کدام از ما مسوول صد درصدی زندگی مان هستیم.
"دارن هاردی"، نویسنده کتاب "اثر مرکب" می گوید: زمانی بالغ می شوید که بتوانید مسوولیت صد در صدی زندگی تان را بر عهده بگیرید.
کسانی که دنبال انداختن تقصیرها بر گردن این و آن هستند عمرشان را صرف یک چیز خواهند کرد: "دنبال مقصر گشتن برای رهایی خود از مسوولیت."
آنها همواره نقش یک "قربانی" را بازی می کنند که در میان انبوهی "مقصر" زندگی می کند.
ناکامی، سرنوشت محتوم چنین افرادی است.
"سواد زندگی"، مدرسه آموزش های دانش پایه عصر ایران است. همه رسانه ها می توانند از مطالب این سایت استفاده کنند. اما خواهش می کنیم برای سهیم شدن در گسترش دانایی، با لینک سواد زندگی منتشر فرمایید:
کانال سواد زندگی: t.me/savadzendegi
مطالب پیشنهادی
ارسال دیدگاه
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۱
انتشار یافته: ۱۱
من هر روز به سایت شما سر می زنم.
یه درخواستی ازتون دارم امکانش هست در مورد تربیت کودکان کتاب های مفید معرفی کنید.
انشاالله که موفق باشید.