کمال گرا نباشید / کار خود را همین الان و با همین شرایط آغاز کنید
از روش عقاب استفاده کنید؛ عقاب وقتی می خواهد به جوجه هایش پرواز یاد دهد، آنها را به نوک می گیرد و از ارتفاع مشخصی رهایشان می کند. جوجه عقاب ها مجبور به بال زدن می شوند و قبل از این که به زمین بخورند، عقاب، در آسمان می گیردشان، دوباره به اوج می برد و رها می کند.
سواد زندگی؛ خلاقیت و توسعه توانمندی های فردی/ جعفر محمدی - نوید، مدت هاست که در صدد راه اندازی تجارتی در زمینه دکوراسیون داخلی است. امکانات اولیه را نیز دارد ولی هر گاه به او می گویند چرا کارت را آغاز نمی کنی؟ می گوید: من یا کاری را شروع نمی کنم یا باید در بهترین و بی نقض ترین شکل انجام اش دهم.
او هر گاه که می خواهد کارش را استارت بزند، گوشه ای از آن را می بیند که هنوز کامل نیست: نه! هنوز اون طراحانی که می خوام در کنارم باشن، تکمیل نیستن... سایتی که طراحی کرده اند، چندان دلچسب نیست... هنوز ایده هایم برای ارائه طرح های مبتکرانه کامل نیست و ... .
خواهر او، مینا، فارغ التحصیل ادبیات فارسی است و مدت هاست که می خواهد مجموعه داستان های کوتاهش را بنویسید. ولی هر بار که پشت مانیتور رایانه اش می نشیند، استرس وجودش را پر می کند که نکند داستان هایم خوب از آب در نیایند... و نمی نویسد.
نوید و مینا ، هر دو درگیر کمال گرایی هستند. احتمالاً نوید هیچگاه کار و کسب خود را آغاز نخواهد کرد و مینا هم هرگز کتاب چاپ شده اش را به دست نخواهد گرفت. آنها منتظر روزی هستند که همه چیز در حد اعلای خود باشد و سپس کارشان را آغاز کنند.
***
کمال گرایی یا Perfectionism نوعی نابهنجاری است که در آن فرد می خواهد کاری را بر اساس استانداردهای بی عیب و نقص و در عالی ترین وضع ممکن انجام دهد. با این حال از آنجا که همیشه ایده آل ها در دسترس نیستند، افراد کمال گرا دچار توقف در زندگی می شوند چون شرایط صد درد صد عالی و بی عیب، معمولاً دور از دسترس است.
کمال گراها ممکن است چند ویژگی منفی شخصیتی شان را پشت نقاب کمال گرایی مخفی کنند:
- آنها احتمالاً تنبلی شان را با کمال گرایی توجیه می کنند و در پاسخ به بی عمل شان به فقدان شرایط ایده آل استناد می کنند.
- حتی ممکن است افراد فعالی باشند که تمرکز بیش از حدشان بر روی کار و بی تفاوتی به پیرامون را با کمال گرایی توجیه کنند.
- آنها احتمالاً از شکست می ترسند و به خاطر همین اساساً کاری را آغاز نمی کنند که به شکست برسد!
آفت های کمال گرایی
- مهم ترین وضعیت پیش روی افراد کمال گرا، معلق شدن برنامه های زندگی شان است.
- آنها همواره درگیر استرس و وسواس هستند.
- کمال گراها همیشه سعی در راضی نگه داشتن همه دارند و رضایت عمومی و تأیید دیگران، بخشی از وضعیت مطلوبی است که در ذهن دارند.
- وقتی کاری را شروع کردند، از سپردن کار به دیگران اجتناب می کنند چون به کسی اعتماد نمی کنند. بنابراین بار همه کارها بر دوش خودشان می افتد و خسته می شوند.
- آنها معمولاً نیمه خالی لیوان را می بینند و با استناد به آن، از پیشروی باز می مانند. پاردایم ذهنی آنها "یا همه یا هیچ" است.
- هیچ وقت احساس رضایت و لذت از زندگی نمی کنند چون همیشه فکر می کنند جایی از کار می لنگد.
چه باید کرد؟
اگر کمال گرا هستید:
1 - ابتدا باید بپذیرید که کمال گرایی، بر خلاف نام اش، یک پدیده منفی و نابهنجار است. مانند غل و زنجیری زیباست که بر پای شما بسته اند.
2 - اهداف بلند مدت را به هدف های کوچک تر تقسیم و زمان بندی کنید.
3 - این باور را در خود ایجاد کنید که "انجام یک کار خوب در امروز، بهتر از انجام کار عالی در فرداست".
با این ذهنیت، هدف های کوتاه مدت را دنبال کنید.
4 - از این که حتی یک گام جلوتر بروید، خرسند باشید و به خود پاداش دهید. کمال گرایی تان را در همین پیشرفت های کوچک ارضا کنید و آرام آرام واقع گرایی را جایگزین آن سازید.
بدانید که افراد موفق، ناگهان بر قله موفقیت نپریده اند، بلکه گام به گام و با لغزش ها و خطاهای زیاد به جایگاه کنونی رسیده اند. فقط پرده آخر نمایش انسان های موفق را نبینید.
5 - دل به دریا بزنید و کاری که در نظر دارید را با همین شرایط کنونی آغاز کنید. از روش عقاب استفاده کنید؛ عقاب وقتی می خواهد به جوجه هایش پرواز یاد دهد، آنها را به نوک می گیرد و از ارتفاع مشخصی رهایشان می کند. جوجه عقاب ها مجبور به بال زدن می شوند و قبل از این که به زمین بخورند، عقاب، در آسمان می گیردشان، دوباره به اوج می برد و رها می کند.
خودتان را با استاندارهای متعارف و نه الزاماً آرمانی در دل کار بیندازید و در برابر عمل انجام شده قرار دهید؛ البته مانند عقاب حواس تان هست که زمین نخورید.
بعد از تحریر:
اعتراف می کنم که برای راه اندازی سایت "سواد زندگی" ، مدت ها درگیر نابهنجاری کمال گرایی بودم. تصویری بزرگ ساخته بودم و با خود می گفتم که تا تمام مقدمات فراهم نشود، کار سایت را آغاز نمی کنم و این در حالی بود که طراحی سایت به پایان رسیده و بخشی از مطالب نیز آماده بود. وقتی متوجه شدم که دچار عارضه کمال گرایی شده ام، کار را شروع کردم. اگر درگیر این عارضه می ماندم، هنوز در این اندیشه بودم که چطور می شود فلان استاد را به همکاری دعوت کرد یا چگونه لوگوی سایت بهتر می شود و ... ؛ ولی اکنون، "سواد زندگی" وجود دارد و آرام آرام در مسیری که تعریف شده است، پیش می رود.
او هر گاه که می خواهد کارش را استارت بزند، گوشه ای از آن را می بیند که هنوز کامل نیست: نه! هنوز اون طراحانی که می خوام در کنارم باشن، تکمیل نیستن... سایتی که طراحی کرده اند، چندان دلچسب نیست... هنوز ایده هایم برای ارائه طرح های مبتکرانه کامل نیست و ... .
خواهر او، مینا، فارغ التحصیل ادبیات فارسی است و مدت هاست که می خواهد مجموعه داستان های کوتاهش را بنویسید. ولی هر بار که پشت مانیتور رایانه اش می نشیند، استرس وجودش را پر می کند که نکند داستان هایم خوب از آب در نیایند... و نمی نویسد.
نوید و مینا ، هر دو درگیر کمال گرایی هستند. احتمالاً نوید هیچگاه کار و کسب خود را آغاز نخواهد کرد و مینا هم هرگز کتاب چاپ شده اش را به دست نخواهد گرفت. آنها منتظر روزی هستند که همه چیز در حد اعلای خود باشد و سپس کارشان را آغاز کنند.
***
کمال گرایی یا Perfectionism نوعی نابهنجاری است که در آن فرد می خواهد کاری را بر اساس استانداردهای بی عیب و نقص و در عالی ترین وضع ممکن انجام دهد. با این حال از آنجا که همیشه ایده آل ها در دسترس نیستند، افراد کمال گرا دچار توقف در زندگی می شوند چون شرایط صد درد صد عالی و بی عیب، معمولاً دور از دسترس است.
کمال گراها ممکن است چند ویژگی منفی شخصیتی شان را پشت نقاب کمال گرایی مخفی کنند:
- آنها احتمالاً تنبلی شان را با کمال گرایی توجیه می کنند و در پاسخ به بی عمل شان به فقدان شرایط ایده آل استناد می کنند.
- حتی ممکن است افراد فعالی باشند که تمرکز بیش از حدشان بر روی کار و بی تفاوتی به پیرامون را با کمال گرایی توجیه کنند.
- آنها احتمالاً از شکست می ترسند و به خاطر همین اساساً کاری را آغاز نمی کنند که به شکست برسد!
آفت های کمال گرایی
- مهم ترین وضعیت پیش روی افراد کمال گرا، معلق شدن برنامه های زندگی شان است.
- آنها همواره درگیر استرس و وسواس هستند.
- کمال گراها همیشه سعی در راضی نگه داشتن همه دارند و رضایت عمومی و تأیید دیگران، بخشی از وضعیت مطلوبی است که در ذهن دارند.
- وقتی کاری را شروع کردند، از سپردن کار به دیگران اجتناب می کنند چون به کسی اعتماد نمی کنند. بنابراین بار همه کارها بر دوش خودشان می افتد و خسته می شوند.
- آنها معمولاً نیمه خالی لیوان را می بینند و با استناد به آن، از پیشروی باز می مانند. پاردایم ذهنی آنها "یا همه یا هیچ" است.
- هیچ وقت احساس رضایت و لذت از زندگی نمی کنند چون همیشه فکر می کنند جایی از کار می لنگد.
چه باید کرد؟
اگر کمال گرا هستید:
1 - ابتدا باید بپذیرید که کمال گرایی، بر خلاف نام اش، یک پدیده منفی و نابهنجار است. مانند غل و زنجیری زیباست که بر پای شما بسته اند.
2 - اهداف بلند مدت را به هدف های کوچک تر تقسیم و زمان بندی کنید.
3 - این باور را در خود ایجاد کنید که "انجام یک کار خوب در امروز، بهتر از انجام کار عالی در فرداست".
با این ذهنیت، هدف های کوتاه مدت را دنبال کنید.
4 - از این که حتی یک گام جلوتر بروید، خرسند باشید و به خود پاداش دهید. کمال گرایی تان را در همین پیشرفت های کوچک ارضا کنید و آرام آرام واقع گرایی را جایگزین آن سازید.
بدانید که افراد موفق، ناگهان بر قله موفقیت نپریده اند، بلکه گام به گام و با لغزش ها و خطاهای زیاد به جایگاه کنونی رسیده اند. فقط پرده آخر نمایش انسان های موفق را نبینید.
5 - دل به دریا بزنید و کاری که در نظر دارید را با همین شرایط کنونی آغاز کنید. از روش عقاب استفاده کنید؛ عقاب وقتی می خواهد به جوجه هایش پرواز یاد دهد، آنها را به نوک می گیرد و از ارتفاع مشخصی رهایشان می کند. جوجه عقاب ها مجبور به بال زدن می شوند و قبل از این که به زمین بخورند، عقاب، در آسمان می گیردشان، دوباره به اوج می برد و رها می کند.
خودتان را با استاندارهای متعارف و نه الزاماً آرمانی در دل کار بیندازید و در برابر عمل انجام شده قرار دهید؛ البته مانند عقاب حواس تان هست که زمین نخورید.
6 - به رضایت دیگران دل نبندید؛ آنها سرگرم زندگی خودشان هستند و شما در این توهم هستید که شش دانگ حواس شان به شماست. به فرض هم که کسی تمام وقت متوجه شما باشد، بگذارید باشد؛ شما به کار و زندگی خودتان مشغول شوید و از پیشرفت های کوچک تان لذت ببرید. او نیز به زندگی اش بر خواهد گشت. برای خودتان زندگی کنید.
بعد از تحریر:
اعتراف می کنم که برای راه اندازی سایت "سواد زندگی" ، مدت ها درگیر نابهنجاری کمال گرایی بودم. تصویری بزرگ ساخته بودم و با خود می گفتم که تا تمام مقدمات فراهم نشود، کار سایت را آغاز نمی کنم و این در حالی بود که طراحی سایت به پایان رسیده و بخشی از مطالب نیز آماده بود. وقتی متوجه شدم که دچار عارضه کمال گرایی شده ام، کار را شروع کردم. اگر درگیر این عارضه می ماندم، هنوز در این اندیشه بودم که چطور می شود فلان استاد را به همکاری دعوت کرد یا چگونه لوگوی سایت بهتر می شود و ... ؛ ولی اکنون، "سواد زندگی" وجود دارد و آرام آرام در مسیری که تعریف شده است، پیش می رود.
"سواد زندگی"، مدرسه آموزش های دانش پایه عصر ایران است. همه رسانه ها می توانند از مطالب این سایت استفاده کنند. اما خواهش می کنیم برای سهیم شدن در گسترش دانایی، با لینک سواد زندگی منتشر فرمایید:
کانال سواد زندگی: t.me/savadzendegi
مطالب پیشنهادی
ارسال دیدگاه
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۶۴
پشت چراغ قرمز اونم. چوت وقت نداشتم. نیمی رو دوشنبه خواندم و باقی رو 4 شنبه
نمیگم که الان از کمالگرایی راحت شدم ولی دارم روش کار میکنم و پیشرفت کردم
گرچه تو خیلی از ابعاد زندگیم هنوز ردپاش بشدت به چشم میخوره، و البته جزئیات دیگهای هم همیشه وجود داره که باعث میشه مسئله از یک کاملگرایی پیچیدهتر و رسیدگی و حلش سختتر بشه
گاهی آدم مرز واقعگرایی رو با کمالگرایی و سهلانگاری تشخیص نمیده
مثلا شخص من در رابطه با ازدواج، نمیدونم الان کمالگرایی دارم میکنم یا اگه همین الان اقدام کنم سهلانگارانه است!!!!
ممنون از مطلب خوبتون
متاسفانه تمام ویژگی هاش در مورد من صدق می کرد.
الان یک ماهه دارم پایان نامه می نویسم.
راستی من همیشه فکر میکنم اینهمه زجر و عذابی که در مدرسه سر دروس فیزیک و شیمی و ریاضی بما دادند الان در زندگی من هیچوقت به دردم نخورده و نخواهد خورد و حیف از آن همه زجر و زحمت، شما چطور؟
بسیار خوب و آموزنده بود
ولی اگر کسی هم گرفتار کمال گرایی باشه و هم گرفتار تنبلی باید چیکار کنه!؟
من تازه با اين سايت آشنا شدم و واقعا از روش ارائه مطالب راضي هستم
مطالب به دور از حاشيه و با ارائه راهكار عملي
بهتون تبريك ميگم
مچكرم
من حدودا دو ماه پیش در یک تست روانشناسی متوجه این نابهنجاری در وجود خودم شدم که به شکل حاد هم بود.
از وقتی فهمیدم سعی کردم درمانش کنم. من هم وبسایتی داشتم که حدوداً دوساله شده بود و به بازدید خیلی خوبی دست یافته بود. ولی محصولی روی سایت برای خرید قرار نمیدادم چون میخواستم محصول رو فوق العاده عالی طراحی کنم و هیچ وقت به اون حد نمیرسید. تا این که با شناخت این اختلال، محصولی را سریع روی وبسایت گذاشتم و فروش آغاز شد و الان سعی بر این دارم که محصول را ارتقا دهم و بازاریابی بهتری رویش انجام دهم. ولی خیلی برایم جالب است که فروش مناسبی در همین یک ماه هم داشته.
واقعا این مسئله بسیار جدی است و دوستان به سادگی از این ویژگی گذر نکنند.
اگر چه بحث تخصصی مطلب فوق در حوزه آسیب شناسی رفتارها وکنش های شخصی بود ولی به نظر می رسد انتظارات جامعه و نوع مواجهه و برخورد با تصمیمات و اقدامات افراد از خانواده واطرافیان گرفته تا مجامعی که فرد در آنها حضور دارد ویا بازخورد کارها نمایان می شود در شکل گیریی شخصیت رفتاری کمال گرایی بسیار تاثیر دارد.
به نظر می رسد رشد وگسترش فرهنگ حمایت وتشویق ، کاهش حسادت ، پرهیز از تخریب رقیب ، و بسیاری از مطالب که متخصصین عزیز میدانند هم بعنوان متغییرهای وابسته قابل بررسی هستند.
چون قصد ندارم کامنتی که می نویسم بیشتر از اصل موضوع باشد به همین میزان بسنده می کنم واز شما و خوانندگان عزیز می خواهم در صورت امکان محبت نمایند ونظرات خودشان را برایم یادداشت نمایند و از متخصصیین امر هم تقاضا دارم در صورت امکان با آسیب شناسی و علت یابی وپرداختن به زمینه هایی که ترس از شکست وتحقیرهای اجتماعی ناشی از تصمیماتی که ممکن است در ابتدای کارها به شکل خیلی عالی نباشد را با ارایه راهکارهای کاربردی کمکمان کنند.
شما یه خلع واقعی رو پوشش دادید که خیلی زیاد به چشم ما هم میومد ولی مهم اینه که کی زود تر کمال گرایی رو کنار میزاره و وارد میدون میشه
موفق باشید و مطمئنم که موفق خواهید بود
موفق باشید
خدا قوت
این کمالگرایی نتیجه شیوه تربیت در خانواده و سپس در جامعه آموزشی است. در واقع کودک به گونه ای تربیت می شود که این ویژگی در او شکل بگیرد!! بسیاری از والدین از بچه های خود فقط نمره " بیست " را می پذیرفتند و می پذیرند. وقتی در کلاس درس سوال نه چندان هوشمندانه ای بپرسی مورد تمسخر حتی معلم قرار می گیری .
وقتی در مدرسه مورد توجهی که یا شاگرد اول باشی یا اینکه در زمینه ای ، توانایی خاص داشته باشی. دانش آموزان معمولی ، نادیده گرفته می شوند!
در حقیقت، جامعه کمالات را ستایش میکند و نه صرفا تحسین! ریشه این نابهنجاری در ایران ، از خانواده ها و سیستم آموزشی غلط است.
به جای 10 دقیقه پیاده روی 5 دقیقه برو ولی همین امروز و سریع برو. خواهی دید خیلی بهتر از آن است که دیروز میخواستی 10 دقیقه بروی ، آرمانی بود و اصلا نرفتی!
درصد دست خودته هر چی میخواهی بیارش پایین ولی صفرش نکن!!!
(دو جور صفر داریم: فرض اول صفر باشه. و اینکه فرض اول 100 باشه . فرقی نمیکنه حاصل هردو صفر خواهد بود)
به نظر بنده ترجمه صحیح Perfectionism کمال گرایی نیست، Perfectionism حالت "وسواس" گونه ای است که در آن می خواهیم همه چیز در بهترین حالت ممکن باشه، در حالی که کمال گرایی به معنای مثبت آن در وجود همه ما هست. شاید اضافه کردن همین کلمه وسواسی به آخر کمال گرایی منظور رو بهتر برسونه.
با تشکر
شرح حال من بود
خواهشا باز هم در ارتباط با این موضوع مطلب بذارید
واقعا با نشر این مطالب همت بزرگی کردید این یک خدمت بزرگ به جوانان هست
دست مریزاد
من هم متاسفانه درگیر این معضل کمال گرایی هستم و تحقیق که کردم دیدم ریشه در خیلی از مسائل داره که خودمم نمی دونستم که البته این بحث کمال گرایی رو من پیش یه روانشناس بالینی بهش رسیدم و در حال درمان آن هستم که خیلی خیلی سخته. و الان که مطلب سایت شما رو خوندم دوباره مشتاق شدم یه مروری بر رفتارم داشته باشم.
باسپاس از سایت خوبتون
خدا قوت
عالی بود. ممنون از همه صحبت های آموزنده شما دوست عزیز.
ممنونم بابت سایت و مطالب خیلی خوب
ممنون .
من 9 ساله هستم
از خوانندگان همیشگی مطالب ارزنده شماهستم...اومدم که بنویسم براتون از نام زیبایی که برای این سایت انتخاب کردین " سواد زندگی"
از خوانندگان همیشگی مطالب ارزنده شماهستم...خواستم تشکر کنم از شما برای نام زیبایی که برای این سایت انتخاب کردین " سواد زندگی"
اگه این سایت کمکم کنه خیلی دعاتون میکنم