
بازگشت به زندگی پس از سوگِ از دست دادن عزیزان
چگونه با از دست دادن عزیزان مان کنار بیاییم؟ چطور به رغم ِ غم از دست دادن عزیزی زندگی کنیم؟ چگونه می شود با ماتم عزیزی از دست رفته دوباره زندگی را از سر گرفت؟ آیا زمان به تنهایی همه چیز را درست می کند؟
تصور اینکه با از دست دادن عزیزان بتوان به زندگی عادی بازگشت، دشوار است. ابتدا احساس ناامیدی شدیدی را تجربه می کنیم. اما با گذشت زمان در می یابیم که زندگی ادامه دارد، به تدریج آرام می شویم و می پذیریم.
نمیتوان عزیزی را که از دست دادهایم بازگردانیم. نمی توان او را برای همیشه فراموش کرد. اما این را به یاد داشته باشیم که با انجام کارهایی میتوان با شرایط فقدان عزیزمان کنار بیاییم و به زندگی ادامه دهیم.
روان درمانی سوگ در بزرگسالان
کنار آمدن با احساسات در زمانِ از دست دادن عزیزان
در سوگ واری خود را رها کنید
شاید فکرکنید که اگر احساسات تان را سرکوب کنید و یا تظاهر کنید که وجود ندارند، میتوانید خیلی سریع به زندگی عادی خود بازگردید. ممکن است این کار در ظاهر درست باشد. اما اگر تمام احساساتتان را در درون خود مخفی کنید، نمیتوانید به راحتی به جلو پیش روید.
به جای اینکار، آرام باشید، زمانی را برای خود درنظر بگیرید و به خود اجازه دهید که گریه کنید، عصبانی شوید، احساساتی شوید و در کل سعی کنید با احساسات تان صادق باشید.
به خود اجازه و زمان سوگ واری بدهید
پس از اینکه احساسات خود را بروز دادید، مهم است که قبول کنید که؛ «بله شما غمگین هستید». برطرف شدن غم زمانبر است و این احتمال وجود دارد که چیزهایی که قبلاً خوشحال تان میکردند، حال بیاثر باشند. احتمالاً ترجیح میدهید به جای بیرون رفتن با دوستان تان درخانه بمانید، و یا برنامه تلویزیونی مورد علاقهتان نمیتواند حتی لبخندی روی صورت تان بیاورد. قبول کنید که درحال گذراندن دوره دردناکی هستید و سعی کنید آرام پیش بروید اما این را بدانید که حالتان بهتر خواهد شد.
اگر احساس میکنید لازم است، زمانی را از کار و یا مدرسه کنارهگیری کنید تا با وضعیت ایجاد شده کنار بیاید. اینکار کمک شایانی به وضعیت ذهنتان می کند.
برای مدتی کوتاه از شر روزمرگیها خلاص شده و بر مشکل اصلی خود تمرکز کنید.
خود را به فعالیت اجتماعی مجبور نکنید. به احتمال زیاد دل تان نخواهد که با دوستان تان به مهمانی و یا گردش بروید. نباید خود را قرنطینه کنید. نباید با خنده مصنوعی خود را مجبور به بیرون رفتن کنید.
به دنبال حمایت باشید
گاهی تنهایی خوب و لازم است. اما همیشه نمی تاوان تنها بود.تنها نمانید و «شانهای برای گریه کردن» پیدا کنید. با دوستان، اعضای خانواده و یا حتی افرادی که در فضای مجازی میشناسید صحبت کنید.
از این احساس که «با همیشه غمگین بودن حوصله دوستانتان سر میرود» دوری کنید؛ آنها به شما اهمیت میدهند و این را بدانید که این احساس شماست و شما نقشی در ایجاد آن ندارید. اگر حس میکنید که نباید دوستانتان در این زمان کنارتان باشند، پس چرا با آنها دوست هستید؟
خود را پایبند به یک زمانبندی نکنید
شاید حس کنید که بعد از دوهفته باید به روال عادی زندگی خود بازگردید، چراکه دوست تان نیز که مشکلی مشابه با شما داشت در همین مدت خالش خوب شد؛ باید هرگونه «تفکر زمانبندی» را از سرخود بیرون کنید.
خود را مجبور نکنید که تا زمان مشخصی باید حالتان خوب شود، چراکه اینکار تنها باعث سرخوردگی نسبت به ادامه مسیر و ناامیدی از خودتان میشود.خود را با دیگران مقایسه نکنید. شرایط آدم ها با هم فرق می کند.
با دوستان و عزیزان تان زمان بیشتری را بگذرانید
زمانی که احساس نیاز کردید، دوستان و اعضای خانواده میتوانند حمایتی که لازم دارید را برایتان فراهم کنند. چه درکنار خانوادهتان در حال تماشای فیلمی باشید وچه با دوست تان راجع به احساس غمی که دارید صحبت کنید، برقراری ارتباط مؤثر با عزیزان تان میتواند به بازگشت شما به مسیر عادی زندگی کمک کند.
نمیتوانید برای همیشه در ذهن تان پنهان شوید، درغیراینصورت دیگر نخواهید توانست از روابطتان لذت ببرید.
اگر عضو خانوادهای را از دست دادهاید، گذراندن وقت با سایر اعضای خانواده و یادآوری خاطرات خوب گذشته با او میتواند احساس تنهایی شما را کاهش دهد. به یاد داشته باشید که نیازی نیست از صحبت راجع به عزیز از دست رفتهتان دوری کنید.
عضویت در یک گروه حمایتی را درنظرداشته باشید
شرکت کردن در جلساتی که در آن افراد با تجربیات مشابه شما شرکت میکنند، حس تنهاییتان را کمتر کرده و به پیداکردن راههای متفاوت کنارآمدن با مشکل تان نیز کمک میکند.همچنین میتواند سبب ایجاد روابط جدید و درنتیجه کمتر شدن احساس تنهایی شود.
درواقع این عضویت باعث میشود که هرچندوقت یکبار جایی برای رفتن داشته باشید و درنتیجه به بازگشت به روند اولیه و سالم زندگی کمک میکند و این احساس را به دنبال دارد که «تیم حمایتی خوبی درکنارم دارم».
با خدا ارتباط بگیرید
میتوانید با شرکت در مراسمهای مذهبی و یا صرفاً نمازخواندن و راز و نیاز با خدا، به آرامش برسید.معمولاً گردهماییهای مذهبی با برنامههای داوطلبانه و خیرخواهانه همراه است که در صورت شرکت در آنها، زمانتان را در راهی سازنده و مفیدتری گذراندهاید.
مراجعه به روانشناس را درنظر داشته باشید
هرچند همه افراد نیاز به درمان روانی ندارند، اما نباید لزوماً آن را از لیست خود خارج کنید. اگر احساس کردید که به تنهایی و یا حتی درکنار دوستان و خانوادهتان نمیتوانید با نبود عزیزتان کنار بیایید، شاید بهترین کار مراجعه به یک متخصص است.
راجع به احساسات تان صحبت کنید و دنبال راه حلی برای مشکلتان باشید.
داشتن حیوان خانگی نیز میتواند کمک تان کند
شاید فکرکنید که نگهداری از گربه و یا سگ در زمانی که احساس غم و ناراحتی میکنید کار احمقانهای باشد، اما جالب است بدانید که اینکار به بهبود حال و هوای شما کمک خواهد کرد.
وجود حیوان خانگی باعث میشود برای درد و دل کردن کسی را داشته باشید که او هم نیازمند توجه و مراقب شماست و وجود این رابطه دوطرفه باعث ایجاد انگیزه در شما میشود.
از اطرافیان تأثیرمنفی نگیرید
متأسفانه همه نمیتوانند حال شما را خوب کنند و هستند کسانی که سهواً حال شما را بدتر میکنند. ممکن است افراد چیزهایی بگویند که منظوری نداشته و فکر کنند گفتن اینگونه حرفها حال شما را بهتر خواهد کرد؛ درحالی که درنهایت باعث شوند که احساس بدتری داشته باشید.
سعی کنید به آنها بگویید که چه چیزی میتواند حال شما را بهتر کند و حتی حمایت آنها را در مسیری که باب میل شماست هدایت کنید و یا اگر رفتارشان خیلی شما را اذیت میکند، سعی کنید زمان کمتری را با آنها بگذرانید.
به زور لبخند نزنید
همانطور که کم کم به معاشرت با اطرافیان و «بازگشت» به زندگی عادی میپردازید، خودرا مجبور نکنید درحالی که از درون ناراحت هستید، با دیگران خوش برخورد و خیلی دوستانه رفتار کنید. هرچند که نباید تمام شدت نارحتی و غم خود را به اطرافیان نشان دهید، غم و وجود آن را نیز نباید پنهان کنید.
سلامتی جسم و از دست دادن عزیزان
برای حفظ سلامت تان میتوانید موارد زیر را درنظر بگیرید:
هر روز حداقل ۷ تا ۸ ساعت بخوابید و سعی کنید هر شب سرساعت مشخصی خوابیده و صبح نیز ساعت مشخصی بیدار شوید.
هرروز سه وعده غذایی سالم شامل پروتئینها، میوه و سبزیجات و کربوهیدرات سالم بخورید.
به بهداشت خود اهمیت دهید. سعی کنید هرروز دوش بگیرید تا درتمام روز احساس شادابی و سرحالی کنید.
اگر میتوانید هرروز حداقل نیم ساعت ورزش کنید. حتی پیاده رفتن مسیری که هرروز با ماشین میروید نیز میتواند سطح آدرنالین بدنتان را تنظیم کرده و درنتیجه از نظر فیزیکی و روحی احساس سلامت کنید.
کم کم فعالیتهای اجتماعی را از سربگیرید.
همانطور که حس میکنید بهتر شدهاید، کم کم از «منطقه امن» خود بیرون آمده و با دیگران ارتباط بگیرید. به جای آنکه با دوستتان به تماشای تلویزیون بنشینید، با چندنفر از دوستانتان به رستوران و یا یک مهمانی کوچک بروید.
هرچند نیاز نیست که قبل از اینکه آماده باشید، خودتان را مجبور به بیرون رفتن کنید، اما به محض اینکه احساس کردید که «حال بیرون رفتن را دارید» بهتر است که اینکار را انجام دهید.
علایق و تفریحاتتان را دنبال کنید (و یا از سربگیرید!)
وقتی حس کردید که نیروی گذشتهتان را بدست آوردهاید، میتوانید به انجام کارهایی که علاقه داشتید و حالتان را خوب میکرد بپردازید. شاید ابتدا حوصله انجام کارهایی مانند نقاشی آبرنگ، یوگا و یا گیتار زدن را نداشته باشید، اما کم کم دلتان برای انجام اینکارها تنگ شده و به سمتشان خواهید رفت.
هر هفته حداقل چند ساعت را برای انجام کارهایی که دوستشان دارید اختصاص داده و به خود اجازه دهید که در آنها غرق شوید.
یاد خاطرات خوشی که داشتید را گرامی بدارید
اینکه قصد دارید به روال عادی زندگی خود بازگردید، یه این معنی نیست که عزیزی که از دست دادید را برای همیشه فراموش کنید. شما همچنان میتوانید راجع به خاطراتی که با او داشتید با دوستان و آشنایان صحبت کنید، برسر مزارش بروید، به عکسهای و چیزهایی که شما را با یاد او میاندازند نگاه کنید و یا به قدم زدن و فکرکردن به او بپردازید.
اینکارها به شما در کنارآمدن با نبود آن فرد کمک کرده و همچنین یاد او را در ذهنتان زنده نگه میدارد.
صبور باشید و به خودتان زمان بدهید. ممکن است درابتدا و برای مدت نسبتاً طولانی مسائل کسل کننده، تاریک و ناامیدکننده به نظر آیند. اما تا زمانی که شما سعی بر بهتر شدن حالتان و مراقبت از خود دارید، میتوانید دوباره شادی را تجربه کنید.
منبع: مرکز روانشناسی احیا