کدگذاری ناخودآگاه: رمزگشایی از زبان پنهان ذهن برای زندگی بهتر
با شناسایی و پرداختن به کدهای ذهنی و سیستم کدگذاری ناخودآگاه میتوان ذهن خود را به سمت الگوهای فکری سالمتر برنامهریزی مجدد کنیم. این مقاله مکانیسم کدگذاری ناخودآگاه، تأثیر کدهای اشتباه بر سلامت روان، و استراتژیهای عملی برای بازسازی ذهن را بررسی میکند.
سواد زندگی؛ توسعه توانمندیهای فردی؛ مریم طرزی– آیا می دانستید که ناخودآگاه شما از چندین کد تشکیل شده است؟ چیزی از کدگذاری ناخودآگاه شنیده اید؟ می دانید که برخی از کدها نادرست هستند و می توانند مانند تروجان های ذهنی واقعی عمل کنند، همچون یک بدافزار جاسوس به ذهن شما نفوذ کنند و ایجاد احساس ناراحتی و اندوه کنند.
ذهن و ناخودآگاه
ذهن انسان سیستم پیچیده ای است که اغلب به یک کامپیوتر تشبیه می شود. همانطور که نرمافزار میتواند در پسزمینه کار کند و بر عملکرد بدون آگاهی مستقیم تأثیر بگذارد، ذهن ناخودآگاه ما اطلاعات را از طریق «کدها» یا چارچوبهای ذهنی مختلف پردازش میکند.
این کدها ادراکات، عواطف و رفتارهای ما را شکل می دهند، اغلب بدون اینکه خودآگاه ما چیزی بداند.
کدگذاری ناخودآگاه: زبان ذهن شما
وقتی استنلی کوپریک فیلم “درخشش” ، فیلمی در ژانر ترسناک روانشناسانه، را درسال ۱۹۸۰ ساخت. فیلمی به نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی خودش که اقتباسی از رمانی به همین نام از استیون کینگ بود، با انتقادهایی بی شماری مواجه شد.
اما چندی نگذشت که روشن شد این نابغه سینما درک و دریافت دقیق و روشنی از کدهای ذهنی و کهن الگوهای ناخودآگاه انسان داشته است و بعد از تحقیق و تأملی ژرف در روان و ناخودآگاه انسان دست به ساخت فیلمی چنین مبتکرانه زده است.
در واقع، کوبریک تحقیقات عمیقی در مورد کدهای ناخودآگاه انسان انجام داد تا بداند چگونه بیننده را با آنچه در ناخودآگاه فردی و جمعی ثبت شده است، به چالش بکشد.
هدف او این بود که بیننده با تاریک ترین کدهای ذهنش روبه رو شود.
او تحقیقات خود را بر مبنای نظریه رمزهای اومبرتو اکو و نظریه ” غریب” فروید پیش برد.
برای روشن تر شدن موضوع خوب است بدانید امبرتو اکو، نظریهپرداز ایتالیایی، بر اهمیت «کدها» در فرهنگ و هنر تأکید دارد.
او معتقد است که هر اثر هنری، به ویژه در ژانرهای خاص مانند وحشت، میتواند حاوی کدهایی باشد که بیننده باید آنها را رمزگشایی کند.
در «درخشش»، کوبریک، با استفاده از نمادها و نشانههای متعدد، بیننده را به چالش میکشد تا معانی پنهان را کشف کند. این کدها میتوانند شامل عناصر بصری، صوتی و حتی ساختاری باشند که احساسات و ترسهای عمیق را در بیننده برمیانگیزند.
زیگموند فروید، روانکاو مشهور ، مفهوم ” غریب ” را مطرح کرد که به احساساتی اشاره دارد که ناشی از آشنایی و در عین حال بیگانه بودن هستند.
در «درخشش»، کوبریک با ایجاد فضاهایی که آشنا ولی ترسناک هستند، حس غریبی را در بیننده ایجاد میکند.
این حس میتواند ریشه در ترسهای ناخودآگاه ما داشته باشد، به ویژه ترس از تنهایی، جنون و خطر.
از طریق این احساسات، کوبریک تلاش میکند تا تماشاگر را به عمق ذهن خود ببرد و او را با ترسهای پنهانش مواجه کند.
تاکید کوبریک در اینجا بر کدهای ناخودآگاه است. کدهایی که به محض اینکه زمینه بروزشان فراهم شود ظاهر می شوند. تنش و اضطراب از جایی که اصلاً تصورش هم ناممکن است، درز می کنند.
اگر ما در درون ذهن و ناخودآگاه مان کاوش کنیم با ترسها و ناامنیهای خود روبه رو می شویم.
سیستم کدگذاری ناخودآگاه به نحوه پردازش و برچسب گذاری واقعیت در ناخودآگاه ما به صورت درج یکسری کدها اشاره دارد.
هرچند ما آنچه را که احاطه مان کرده است، را به روشی خاص فیلتر و مفهوم سازی می کنیم، اما عناصر مشترکی وجود دارد که همه ما به یک صورت به اشتراک می گذاریم.
در همین راستا کارل یونگ، روانشناس سوئیسی، مفهوم «ناخودآگاه جمعی» را مطرح می کند که شامل تجربیات و خاطرات مشترک بشریت است.
ناخودآگاه جمعی، به ما کمک می کند تا بسیاری از ترس های خود را به عنوان یک گونه درک کنیم.
غرض فهم ودریافت این نکته است که ذهن انسان به زبان خود صحبت می کند، زبانی که فراتر از واج ها و زمان ها است.
بسیاری از الگوهای تفکر غیرمنطقی ما کدهای ناکارآمدی هستند که در مقطعی از زندگی خود ایجاد می کنیم.
سیستم کدگذاری ناخودآگاه
هر چیزی که تجربه می کنیم و نحوه تفسیر آن تقریباً به طور خودکار یک برچسب ذهنی ایجاد می کند. ترکیبی از احساسات نیز به این برچسب ذهنی اضافه شده است. اینگونه است که ما به تدریج سیستم های کدگذاری ناخودآگاه خود را شکل می دهیم.
به عنوان مثال، وقتی بچه بودید، مادربزرگ تان برای شما پای سیب درست کرده است. شما آن را بسیاردوست داشتید. حالا هر بار که سیب می بینید، بوی آن دسر مست کننده را تداعی می کند.
اما نه تنها این، بلکه باعث می شود به عشق مادربزرگ خود نیز فکر کنید. در واقع، بسیاری از آنچه برای شما اتفاق می افتد در ذهن شما ثبت می شود تا از تجربیات شما پشتیبانی کند.
یکی از اولین کسانی که این فرآیند جذاب را تحلیل و بررسی کرد ویلیام جیمز بود. کار و تحقیقات او در مورد حس و ادراک توضیح داد که چگونه مغز، جهان را برای ما می سازد و شکل می دهد. هر چیزی که از حواس ما می گذرد متعاقبا تجزیه و تحلیل، ثبت و ذخیره می شود.
بنابراین، شما کدهای خود را ایجاد می کنید. آنها به شما این امکان را می دهند که بفهمید چه چیزی در اطراف شماست و به آنچه می بینید واکنش نشان می دهید.
نحوه برچسب زدن ما به هر محرک با احساسات و احساس ما مرتبط است.
کدهای مغزی
در جهان امروز برنامه نویسی بر جامعه حاکم است. تلفن های همراه، رسانه های اجتماعی و همه برنامه ها و نرم افزارها همگی بر اساس کدهای برنامه نویسی ایجاد می شوند.
در واقع، هیچ چیز به اندازه یک الگوریتم قدرتمند نیست. الگوریتم ها تعیین می کنند که چه اطلاعاتی به شما برسد، چه اطلاعاتی از دسترس تان خارج شود و چگونه شما تحت کنترل و مدیریت آنها باشید.
جالب است که سیستم کدگذاری ناخودآگاه مغز نیز نوعی برنامه نویسی است. پارامترها و مکانیسم هایی که در مغز ما این کدها را تنظیم می کنند، بیولوژیکی هستند، بیولوژیک و البته بسیار تعیین کننده.
در واقع، این کدها نحوه تفکر و حتی احساسات شما و حتی نحوه برخورد شما با مشکلات را به نحوی تعیین می کنند.
همه ما کدهای «اشتباه» خاصی داریم که ناراحتی و در برخی موارد شدید، اختلالات روانی را شکل می دهند و تنظیم می کند. به عنوان مثال:
افکار منفی:
“می دانم که شکست خواهم خورد”. “هیچ کس مرا دوست ندارد، من بی ارزش هستم.” این نوع تفاسیر انواع مضر برنامه نویسی، بدافزار و تروجان هایی هستند که درونی شده اند.
انتظارات دیگران:
برداشتها و روایتهای ذهنی محدودکنندهای وجود دارد که ممکن است والدین تان در قالب کدهای موروثی به شما منتقل کرده باشند.
به عنوان مثال، ممکن است باور داشته باشید که چون یک زن هستید، نباید آرزوی مشاغل خاصی داشته باشید.
کدهای احساسی تحریف شده:
بسیاری از مردم هنگام مدیریت احساسات خود پویایی ناکارآمدی دارند. خشم گرفتن شدید و عصبانیت نمونه ای از یک کد نادرست است.
کدهای نادرست روایت های روانشناختی هستند که ما در مغز خود ادغام شان کرده ایم. آنها همه چیز را از اضطراب گرفته تا اعتماد به نفس پایین را شارژ می کنند.
برنامه ریزی مجدد کدهای ذهنی
دانستن اینکه یک سیستم کدگذاری ناخودآگاه در مغز شما وجود دارد، حُسن اش در این است که اولاً، به شما کمک می کند بفهمید که ذهن شما جهان را برای شما شکل می دهد. ثانیاً، میتوانید برای بهبود زندگی خود، «زمانبندی مجدد» خاصی انجام دهید.
با این حال، تغییر کدهای اشتباه مغز شما کار آسانی نیست اما بسیار ارزشش را دارد.
در ثانی تشخیص اینکه کدام بایدها و نباید ها، باورها، نگرش ها و رفتارها تهدیدی برای بهزیستی شما هستند، وظیفه دشواری است که شاید نیاز به آموزش تخصصی و عمیق هم داشته باشد.
رمزگشایی کدهای ناخودآگاه
در اینجا ما به شما راهکارهایی را ارئه می کنیم که امیدواریم سودمند باشند؛ امتحان کردن این مراحل را جدی بگیرید.
کدی را پیدا کنید که باعث ناراحتی شما می شود
ذهن انسان در برنامه ریزی درونی خود، کدهای اشتباهی را در قالب سوگیری های شناختی و افکار کاملا غیر منطقی دریافت می کند. شناسایی کدهای اشتباه و توقف ورودشان اولین قدم است.
شما اکنون می دانید چگونه فکر می کنید، چگونه استدلال می کنید و قضاوت های شما چه احساسی در شما ایجاد می کنند. همین اولین گام برای بهبود وضعیت موجود است.
کدهای اشتباه را شناسایی کنید و به آن ها اجازه ورود ندهید؛ همان بدافزارهای موذی که حال شما را خراب می کنند، و خشم و عصبیت به بار می آورند.
شاید در برخی از ما توجه به نظرات دیگران، انتظاراتی که از دیگران داریم، قضاوت هایی که می کنیم، نگاه منفی ای که به خودمان داریم و ده ها و صدها کد دیگر همان کدهای اشتباهی باشند که باید اول بشناسیم شان.
آزمودن کد اشتباه
مرحله بعدی بهد از شناسایی کد اشتباه بسیار مهم است. علاوه بر این، به دلیل تلاش ذهن و مقاومتی که ذهن در برابر آن می کند، پیچیده ترین است.
هنگامی که افکار و قضاوت های منفی خود را تشخیص دادید، این سوالات را از خود بپرسید:
آیا آنچه فکر می کنم صحیح است؟ چه مدرکی برای تایید آن وجود دارد؟
آیا چیزی که به آن فکر می کنم یا به آن اعتقاد دارم به نوعی برایم فایده ای هم دارد؟ آیا منطقی است؟
اگر برای من مفید نیست و حالم را بدتر می کند، چرا آن را تقویت می کنم؟
برنامه ریزی مجدد کد اشتباه
سیستم کدگذاری ناخودآگاه شما مستلزم آن است که کدهایی که شکل می دهید سالم باشند. تنها با انجام این کار می توانید رفاه خود را تضمین کنید و توانایی خود را برای رویارویی با مشکلات بهبود بخشید.
بنابراین، آخرین مرحله برای حذف «الگوریتمهای» مضر از ذهن شما، برنامهریزی مجدد مثبت است. از خود بپرسید:
برای تقویت عزت نفسم به خودم چه بگویم؟
چگونه می توانم باورهای محدود کننده ای را که باعث ناراحتی من می شوند، برگردانم؟
چگونه می توانم روایتی را که مادرم به من منتقل کرده و مانع از آن می شود که خودم باشم، دوباره تنظیم کنم؟
در نهایت، همانطور که می بینید، برنامه ریزی مجدد کدهای فکری شما آسان نیست. با وجود این واقعیت، انجام این کار ارزش آن را دارد.
اما، اگر به تقویت کدهای ناخودآگاه ادامه می دهید، از درخواست کمک متخصص دریغ نکنید، زیرا این کدها می توانند مانند تروجان های واقعی عمل کنند.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@