باید بدانید این رویدادهای آزاردهنده بیشتر چه مواقعی رخ می دهند، چگونه رخ می دهند، محل شروع آنها کجاست و در نهایت چگونه شدت می یابند. تمامی این اطلاعات به شما کمک می کند تا از گرفتاری در مجادلات تکراری نجات یابید و صحنه را به سود اعصاب و روان خود و فرزندتان تغییر دهید.
سواد زندگی- مبحث امروز را با مثالی از یک بحث چالشی میان والدین و فرزندان آغاز می کنیم:
والدین: اجازه رفتن به سینما را نداری و این حرف آخر است.
فرزندان: اما، مادر دوستم به او اجازه می دهد تا به سینما برود چرا نباید من هم بروم؟
والدین: برای من اهمیتی ندارد که مادر دوستت چه تصمیماتی می گیرد. به هرترتیب به تو گفته بودم اگر نمره خوبی نگیری اجازه رفتن به سینما را نداری!
فرزندان: این منصفانه نیست! شما هرگز به من اجازه نمی دهید همانند سایر همسالانم هر کاری را که می خواهم، انجام بدهم.
والدین: این بحث را تمام کن؛ تو همیشه از قوانین سرپیچی می کنی!
ممکن است به عنوان پدر یا مادر نظیر این مکالمه را بارها تجربه کرده باشید! آیا تا کنون پیش آمده که با فرزندان خود وارد بحث شده، از وضعیت موجود ناامید شوید و راهی برای پایان دادن این گفتگوی فرسایشی مدنظر نداشته باشید؟!
بسیاری از والدین و فرزندان پیوسته در این چرخه آسیب رسان که حتی ممکن است سال ها به طول بیانجامد، گرفتار می شوند.
به عنوان پدر و مادر اغلب اوقات ما گرفتار مسائل کاری هستیم و تلاش می کنیم تا امورات زندگی را سر و سامان بدیهم. ما کار می کنیم، نگران می شویم و معمولا با استراس به زندگی خود ادامه می دهیم. بدیهی است زمانی که گرفتار استرس باشیم توانایی استفاده از الگوهای رفتاری مناسب را از دست داده و پیوسته پاسخ هایی تکراری به رویدادهای محیط اطراف خود خواهیم داشت. یک رفتار را بارها و بارها تکرار می کنیم در صورتی که ممکن است این رفتار نادرست باشد اما فشارهای زندگی و استرس توانایی تفکر درباره رفتارهایمان را از ما گرفته و این می شود که بدنبال تغییرها بویژه در رفتارهای نادرست خود نخواهیم بود. نتیجه تمامی اینها ما را تبدیل به والدینی ناکارآمد با کمترین مهارت های رفتاری در مواجهه با فرزندان و مسائل آنها می کند.
چنانچه پیوسته گرفتار بحث های تکرای با فرزندان خود می شوید از شما تقاضا داریم که توصیه های این مبحث را دنبال کرده و5 پیشنهاد ما را برای مدتی بکار بگیرید.
1.شناسایی الگوها- ما نمی توانیم چیزی را متوقف کنیم تا زمانی که آن را درک کرده و مشاهده کنیم. گاهی اوقات ساده ترین راه این است که به رفتارهای دیگران مثلا دوستان یا آشنایان خود با فرزندانشان توجه کنیم قطعا انواع مناسب و نامناسب را با چشمان خود مشاهده کرده و نسبت به مشاهدات مذکور در ذهن خود به تجزیه و تحلیل خواهیم پرداخت. برای مثال بحث شدید یک مادر و فرزندش در فروشگاه بر سر خرید یک شلور جین. جائیکه هر دو از هم به شدت عصبانی شده و … گاهی اوقات هنگامی که در اماکن عمومی حضور دارید مثلا همین فروشگاه، نگاهی به جریان روابط میان سایر افراد داشته باشید.
آیا برایتان پیش آمده که از دختر خود بخواهید تا ظرف ها را برای شستشو به آشپزخانه ببرد؟ اما او مخالفت می کند و می گوید که شستن ظرف ها کار او نیست اما شما همچنان اصرار دارید که این جز وظایفش محسوب می شود. مخالفت های هر دو طرف ادامه دارد، سر او فریاد می کشید و فرزندتان نیز همین کار را با شما می کند در نهایت او را در حالیکه تمام اشتباهاتش طی هفته را به رویش می آورید به سمت اتاقش روانه می کنید.
در اینجا نکته مهم شناسایی الگوهاست. باید بدانید این رویدادهای آزاردهنده بیشتر چه مواقعی رخ می دهند، چگونه رخ می دهند، محل شروع آنها کجاست و در نهایت چگونه شدت می یابند. تمامی این اطلاعات به شما کمک می کند تا از گرفتاری در مجادلات تکراری نجات یابید و صحنه را به سود اعصاب و روان خود و فرزندتان تغییر دهید.
2. به جای آنکه پیوسته از فرزندانتان بخواهید بحث را متوقف کنند؛ تغییر را از خودتان آغاز کنید– فرزندان همواره یاد می گیرند چگونه به خواسته های خود در این جهان دست یابند و البته این مساله ای کاملا طبیعی است. از نوزادی که در هنگام گرسنگی گریه می کند تا کودک 3 ساله ای که پای والدین خود را برای جلب توجه پیوسته به سمت خود می کشد؛ همه رفتارهایی در راستای پاسخگویی به نیازهای آن کودک هستند. اما در نهایت آن کودکان یاد می گیرند با تکلم اعلام گرسنگی کنند یا کودک 3 ساله شما یاد می گیرد بدون کشیدن پا، شما را متوجه خود کند. و به همین ترتیب نوجوانان شما نیز می توانند یاد بگیرند که از روش های بهتر و بدون بحث برای رفع نیازهای خود استفاده کنند. در اینجا فقط نیازمند کار و تلاش هستیم تا روش های جدیدی را برای شکل گیری ارتباط میان خود و فرزندانمان کشف کنیم.
از آنجایی که در جریان بحث میان والدین و فرزندان یک پای قضیه شما هستید پس بهتر است برای کمک به فرزندانتان تغییر را از خود شروع کنید. اینجا ذهن شما برای تغییر رفتار و ایجاد فضایی مناسب تر در تعامل با فرزندان آماده تر است و البته انتظار هم می رود با توجه به سن و سال، این والدین باشند که تغییر را آغاز کنند.
فراموش نکنید بدون تلاش و اراده شما برای تغییر، هیچ معجزه ای رخ نخواهد داد پس خودتان را برای صرف مقداری انرژی آماده کنید. در اینجا ممکن است به کمک های خارجی نیز نیازمند باشید برای مثال از معلم، دوستان مورد اعتماد و یا مشاور. به هرترتیب کار آسانی در برابر شما قرار نگرفته و دریافت کمک اهمیت بسیاری دارد.
3. فرزندانی متفاوت میخواهیم، خواسته های خود را اولویت بندی کنیم-همه ما می خواهیم والدینی شایسته برای فرزندان خود باشیم. به عنوان مادر هنگامی که فرزندانمان را باردار هستیم پیوسته در رویاهای خود به رفتارهای آرمانی با آنها در آینده فکر می کنیم اما در زندگی واقعی بسیاری از این رویاها را در بازه زمانی کوتاه مدت و یا حتی بلندمدت از دست رفته می یابیم. اما همچنان می توانیم رویاها و آرزوهای خود را اولویت بندی کرده و به میدان بازگردیم. نیازمند مقداری تلاش هستیم باید از گذشته و کاستی های رفتاری خود درس گرفته و اهداف مان را نیز با اولویت های مشخص در ذهن مرور کنیم. شستن ظرف ها یک اولویت نیست اما می توانیم محدودیت هایی را در نظر گرفته و فرزندانمان را همواره پاسخگو نگه داریم.
انتخاب روش و اولویت بندی چشم اندازهای والدین، مساله ای کاملا متاثر از شرایط زندگی و رویکردهای آنها است. اما به هرترتیب بهتر آن است که بجای والدینی “فریادکش” به والدینی “آموزگار” و بجای “سرزنش کننده” به “مربی” و بجای “کمال گرا” به “حلال مشکلات” مبدل شویم.
4. اجازه ندهید اختلافات شعله ور شوند-متاسفانه والدین همواره دیر نسبت به مشخص ساختم محدودیت هایی برای فرزندان خود اقدام می کنند و اگر هم تلاشی می شود معمولا پس از گرفتاری در بحث فرسایشی با فرزندانشان است. ما هیچ طرح و نقشه ای برای مواجهه با سو رفتارهای فرزندان خود نداریم. اما اگر از قبل مجهز وارد میدان بحث با فرزندان شویم حتی اگر فرد بسیار باهوشی هم نباشیم از گرفتاری در مشکلات نجات خواهیم بافت. در این میان خدمت بزرگی هم به فرزندانمان می کنیم زیرا هنگامی که مانع شعله ور شدن اختلافات شویم آنها آرامش بیشتری خواهند داشت و کمتر رفتارهای عصبی از خود بروز می دهند.
هنگامی که شما در روش های خود از فریاد کشیدن دوری کنید و فقط محدویت هایی را در برابر رفتارهای نادرست وضع کنید فرزندان نیز بطور خودکار مقداری از داد و بیداد فاصله می گیرند. البته ممکن است آنها بخواهند شرایط را آشفته کنند و بازهم شما را وارد میدان جنگ و فریاد کنند در اینجا تمام اندوخته های شما که در موارد قبلی بدان آنها شاره کردیم به یاری خواهند آمد و فرزندان درک می کنند که با والدینی جدی سر و کار دارند که اهمیتی به فریاد کشیدن نمی دهند و اساسا اعتقادی به مشارکت در این رفتار نادرست ندارند. بنابراین، از وارد شدن به بحث و گرفتاری در پاسخ های عصبی دوری کنید.
5. دلسرد نشوید- زمانی که وارد بحث و مجادله با فرزندانمان شویم توقف آن حقیقتا کار دشواری است. احساس درماندگی و ناامیدی خواهیم کرد و گمان داریم تا ابد گرفتار این بحث ها خواهیم بود. اما بدانید حتی زمانی که گرفتار بدترین چالش ها با فرزند خود هستید همچنان امید وجود دارد. تجربه کار با سرسخت ترین کودکان نشان داده که توانایی یادگیری فرزندان؛ برگ برنده ای در اختیار والدین است، فقط گاهی لازم است تا میزان تلاش خود را افزایش دهند. زمانی که تغییرات مثبت روی می دهد احساس می کنیم معجزه ای رخ داده است. پس تلاش کنید تا به معجزه برسید.
بسیار مهم است که در این مسیر هرگز دلسرد نشوید. فراموش نکنید که تنها نیستید و برای خانواده و بهبود شرایط تلاش می کنید.
نوشته مازیاردانیالی
“سواد زندگی”، مدرسه آموزش های دانش پایه عصر ایران است. همه رسانه ها می توانند از مطالب این سایت استفاده کنند. اما خواهش می کنیم برای سهیم شدن در گسترش دانایی، با لینک سواد زندگی منتشر فرمایید:
http://www.savadezendegi.com/