جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۴
شک کردن به دانسته‌های خود، گام اول خودشناسی است       
کد خبر: ۴۱۲
تعداد نظرات: ۵ نظر

تأثیر ترتيب تولّد بر شخصيت/ با فرزندان اول و وسط و آخر چگونه رفتار کنیم؟ تک فرزند چطور؟

شايد متعجب شويد اما بر اساس تحقيقات فرانك سالووي -يكي از پژوهشگران برجستهٔ موسسه تکنولوژی ماساچوست- تفاوت تيپ هاي شخصيتي ميان فرزندان يك خانواده با رده هاي سني مختلف پایه علمي دارد.

سواد زندگی؛ تربیت فرزندان - تك فرزند خانواده با مسائلي از جمله همكاري متقابل مشكل دارد؟
بزرگترين آنها روحيه اي رياست طلب دارد؟
فرزند وسط تركيبي از ويژگي هاي رفتاري مختلف را در يك شخص واحد جاي داده است؟

آيا
به راستي ترتيب تولد فرزندان بر شخصيت آنها اثرگذار است؟ شايد متعجب شويد اما بر اساس تحقيقات فرانك سالووي )يكي از پژوهشگران برجستهٔ موسسه تکنولوژی ماساچوست و نويسنده كتاب Born to Rebel ( تفاوت تيپ هاي شخصيتي ميان فرزندان يك خانواده با رده هاي سني مختلف پایه علمي دارد.

ترتيب تولد فرزندان و مکانیسم اثر بر شكل دهي به شخصيت!

سالووي مي گويد: ويژگي هاي شخصيتي وابسته به  نيست كه كودك نفر اول به دنيا آمده و يا هفت خواهر و برادر ديگر دارد! بلكه اين نقش هاي تعريف شده توسط والدين و همچنين اجتماع است كه تفاوت هاي رفتاري را رقم مي زنند. در واقع هر كودك با تكيه بر نقش منحصر به فردي كه از وي انتظار مي رود، با عملكردي خاص سعي در جلب نظر والدين خواهد داشت. والدين هم دائما و بدون آن كه حتی خود احساس كنند، در حال تقويت نقش هاي مورد انتظار در فرزندان خود هستند.

فرزندان اول و آنهايي كه سن بيشتري دارند

معمولاً فرزندان ارشد رفتاري رياست محور دارند. كوين لمان روانشناس و نويسنده كتاب ترتيب تولد، توضيح مي دهد كه فرزندان بزرگ خانواده به واسطه مسؤوليت هاي تعريف شده براي آنها خود را "نماينده والدين" مي دانند. اين كودكان هيچ خواهر و يا برادر بزرگتري نداشته اند كه آنها را هنگام اولين تلاش هايشان براي يادگيري دوچرخه سواري و يا بستن بند كفش مورد تمسخر قرار دهد. اطرافيان هميشه آنها را جدي گرفته اند و مجموعه تمام اين فاكتورها در افزايش اعتماد به نفس فرزندان ارشد تأثير فراواني داشته است.

به عقيده "لمان" اين كودكان تمايل بالايي به كمال گرايي دارند. زيرا الگوي آنها در اكثر كارهايشان، والدين و ديگر بزرگسالان خانواده بوده است. به همين دليل اغلب تلاش مي كنند تا تمامي مسؤوليت هاي خود را بدون هيچ گونه ايراد و اشكالي انجام دهند. اين گرايش هاي كمال گرايانه باعث مي شوند كه فرزندان ارشد در بيشتر مواقع اشتباهات خود را قبول نكنند و از اين رو گفت و گو با آنها چندان آسان نباشد.
اين دسته از فرزندان به عنوان جانشينان غريزي والدين، اغلب رويكردي سخت گيرانه و محافظه كار دارند.

اما والدين در تربيت و پرورش فرزندان ارشد بايد به چه نكاتي توجه كنند؟

T. Berry Brazelton متخصص طب اطفال و نويسنده كتاب نقاط تماس 3 تا 6 در زمينه نحوه تربيت كودكان ارشد خانواده گفته است: والدين معمولا فرزند ارشد خود را به الگويي براي فرزندان كوچكتر تبديل مي كنند و اين موضوع مي تواند باعث فشار زيادي به روان آنها شود.
وي توصيه كرده است كه پدر و مادرها بايد نشانه هاي استرس و اختلال اضطراب عمومي را در فرزندان بزرگ خود جدي بگيرند و آنها را از اين نظر مرتب بررسي كنند.
همچنين بايد در استفاده از عبارت "تو بايد بهتر مي دانستي و يا از تو انتظار چنين كاري را نداشتم" بسيار احتياط كنيم. كاربرد نادرست اين دسته از جملات مي تواند منجر به اختلالات رفتاري و افزايش سطح استرس در فرزندان ارشد شود.

- بهتر است برای مسؤوليت هاي تعريف شده براي فرزندان ارشد در غیاب والدین، پاداش مناسب در نظر گرفته شود و حوزه اختیارات، وظایف و پاداش آنها دقیقاً مشخص شود.
اين كار باعث مي شود كه در غياب والدين، فرزند بزرگتر اين تصور را نداشته باشد كه قدرت حكمراني و تربيت كوچكترها را در اختيار دارد. زماني كه وي با مفهوم تنبيه و جايزه آشنا شده باشد، رفتارهاي رياست طلبانه نيز به طرز قابل توجهي افت خواهد كرد.

- از وي انتظار نداشته باشيد كه در هر زمينه اي كمك حال شما باشد. در واقع بايد به حريم خصوصي فرزند ارشد خود احترام بگذاريد و وي را در تمام امور خانه و خانواده دخالت ندهيد. او بايد بداند كه قدرت عملكردي محدودي دارد و نمي تواند هر طور كه مايل است رفتار كند.

- مراقب باشید غرور او نزد خواهر و برادرهای کوچک ترش شکسته نشود.

فرزندان وسط

شمار زيادي از والدين نسبت به مسئوليت پذيري فرزندان خود شكايت دارند. در حالي كه كودك بزرگ تر بدون مشكل خاصي براي رفتن به مدرسه آماده مي شود، ممكن است فرزند وسط دائماً به دنبال كمك والدين خود باشد. بسیار ديده شده است كه آنها به خصوص از نظر رفتاري دقيقا برعكس هم هستند!
فرزندان وسط را به سختي مي توان در يك دسته مشخص جاي داد، زيرا برخورد آنها تا اندازه زيادي به درك شان از فرزند بزرگ تر خانواده بستگي دارد. براي نمونه اگر فرزند ارشد محبوب والدين باشد، به احتمال زياد كودك كوچك تر نيز طمع جلب توجه والدين را خواهد داشت.

به گفته لمان، ديد فرزندان وسط خانواده به زندگي اينگ ونه است: خواهر و بردارهاي بزرگ تر تمام امتيازات و منابع موجود را درو كرده اند. كوچكترها هم هرچه بخواهند در اختيار دارند. پس من بايد براي دست يابي به اهدافم، فردي مذاكره گر باشم.

سالووي نيز اين موضوع را تاييد كرده است: اين كودكان بيشترين ميل را به سازش، معامله و رفتارهاي ديپلماتيك دارند. آنها همچنين قدرت بالايي براي مديريت نا اميدي داشته و از انتظارات واقع بينانه تري برخوردار هستند. از جمله ديگر خصوصيات اخلاقي آنها مي توان به احساس استقلال طلبي و مهارت دوست يابي اشاره كرد.

اما والدين در تربيت و پرورش فرزندان وسط بايد به چه نكاتي توجه كنند؟

- زماني كه اين فرزند واسطه اي ميان دعواهاي خواهر و برادران خود مي شود، حتماً از وي تشكر كنيد.

- به نياز وي مبني بر معاشرت با هم سن و سالان خود توجه بيشتري نشان داده و اين فرصت را به گونه اي مديريت شده در اختيار او قرار دهيد.

- فرزندان ارشد خانواده پيش از تولد خواهران و برادران خود مركز توجه والدين هستند و از این بابت غنی می شوند.
بعد از تولد بچه های میانی، توجه والدین بین آنها تقسیم می شود و سرانجام بعد از تولد بچه آخر، او تبديل به كانون توجه و رسيدگي والدين مي شود؛بدین ترتیب فرزندان وسط در تمام طول عمر خود مجبور به تقسيم والدين با خواهر و برادرها هستند.

با توجه به اين موضوع، دكتر
Brazelton توصيه كرده است كه بايد پدر و مادرها وقت بيشتري را به فرزندان وسط خانواده اختصاص دهند و به گونه اي با آنها رفتار كنند كه احساسي متفاوت و خاص داشته باشند. البته بايد از همه فرزندان مراقبت رواني به عمل آيد اما كودك وسطي نياز به حساسيت بيشتر خواهد داشت.

فرزندان آخر

فرزندان آخر در مقايسه با خواهر و يا برادر بزرگتر، محدوديت هاي تربيتي كمتري را تجربه مي كنند. در واقع هنگام تولد فرزند آخر، ديگر خبري از والدين پر استرس و بي تجربه اوليه نيست. آنها جاي خود را به شخصيت هایي قوي تر داده اند كه از حساسيت هاي كمتري نيز برخوردار هستند.

بدين ترتيب معمولا ته تغاري ها با پيگيري هاي سخت گيرانه در زمينه هاي مختلف و به خصوص درس و مدرسه دست و پنجه نرم نمي كنند. به گفته لمان مجموعه اين عوامل باعث شده كه اين فرزندان بيشتر اهل تفريح و لذت بردن از زندگي باشند.
آنها مسؤوليت هاي كمتري را متقبل مي شوند، نسبت به امور مختلف آسان گيرتر هستند و مهرباني و مهارت هاي اجتماعي را بيشتر از خواهر و برادرانشان در رفتار خود توسعه داده اند.

اما فرزند آخر خانواده بودن سراسر خوشي و خوشبختي نيست. آنها همگي شاهد بزرگ شدن سريع تر خواهران و برادران خود خواهند بود و همين تفاوت سني منجر به تقويت رفتارهايي مي شود كه از جمله معمول ترين آنها مي توان به سركشي بيشتر اشاره كرد. در واقع اين كودكان به منظور آن كه خودي نشان دهند و ثابت كنند كه از ديگر فرزندان بزرگ خانواده سرتر هستند، دست به سركشي و عصيان مي زنند. 

اما والدين در تربيت و پرورش فرزندان آخر بايد به چه نكاتي توجه كنند؟

- كودك آخر يك خانواده غالبا با اين تفكر رو به رو است كه هيچ كسي وي را جدي نمي گيرد. از اين رو بهتر است كه نظر او را در برخي از تصميمات مربوط به خانواده جويا شويد تا احساسي از اهميت و توجه را تجربه كند. همچنين براي انجام يك سري از كارهاي روزمره مانند تماشاي تلويزيون به صورت دونفره در كنار يكديگر برنامه ريزي كنيد.

- به فرزند كوچك خود مسئوليت هايي در حد توان وي بدهيد، كارهايي كه از درست انجام شدن آنها اطمينان داريد تا از اين طريق اعتماد به نفس كودكتان را افزايش دهيد.

- به اولين يادگيري هاي فرزند ته تغاري خود درست مانند فرزند ارشدتان اهميت دهيد. براي مثال زماني كه نخستين بار بدون كمك ديگري بند كفش هايش را بست، ذوق و شادماني خود را بروز دهيد و نگذاريد كه دچار احساس تنهايي و كمبود توجه شود. شاید این چیزها برای شما که فرزندانی را بزرگ کرده اید عادی شده باشد ولی برای او که نه!

- در عین کمک گرفتن از بچه های بزرگ تر برای مراقبت از فرزند کوچک، خود نیز توجه تان را به او معطوف کنید تا احساس نکند والدین اش به او کم توجه اند.

تك فرزند

از آن جايي كه تك فرزندان خانواده زمان زيادي را در تنهايي سپري مي كنند، تدريجا به مهارت بالايي در زمينه سرگرم كردن خود دست مي يابند. "لمان" اين فرزندان را "مافوق كودك" مي نامد. آنها درست مانند بچه هاي ارشد از اعتماد به نفس بالايي برخوردار هستند، به جزئيات هر چيز دقت زيادي مي كنند و در مدرسه نيز معمولا عملكرد قابل قبولي دارند.

اما نكته اي مهم در خصوص اين دسته از كودكان وجود دارد. آنها هيچگاه براي به دست آوردن توجه والدين با خواهر و يا برادري رقابت نكرده اند و تجربه تقسيم اسباب بازي هايشان را نيز ندارند. از اين رو عمدتا نمي توانند به نحوي موثر با واقعيت رو به رو شوند و تمايل دارند كه همه چيز طبق سليقه و خواست آنها پيش رود. از آن جايي كه الگوي رفتاري و عملكردي تك فرزندان نيز همانند فرزندان ارشد والدين و بزرگسالان هستند، كمال گرايي در اين دسته نيز ديده مي شود.

اما والدين در تربيت و پرورش تك فرزندان بايد به چه نكاتي توجه كنند؟

- از آن جايي كه فرصت بازي با كودكان ديگر در يك خانواده براي تك فرزندان مهيا نيست، قرارگيري كودك در فضاهاي عمومي مانند پارك و يا مهد كودك تاثير زيادي بر توسعه مهارت هايي اجتماعي و واقع گرايي در وي خواهد داشت.

- بايد با تبديل شدن به يك الگوي رفتاري مناسب، كمال گرايي افراطي را در تك فرزند خود كاهش دهيد. بهترين روش نيز پذيرش اشتباهات شخصي و ترغيب كودك به عملكردي مشابه است.

- اگر مي خواهيد خصوصيات شخصيتي منفي كه بر اساس ترتيب تولد گريبان تك فرزندان خانواده را مي گيرد به حداقل ميزان ممكن كاهش دهيد، نبايد دائما به اصلاح خطاهاي وي مشغول باشيد. اجازه دهيد كه تا جاي امكان خود فرزندتان اشتباهاتش را جبران كند و از آنها درس بگيرد.

گفتني است كه بر اساس مطالعه اي از انجمن روانشناسي آمريكا، تفاوت هاي شخصيتي ميان فرزندان يك خانواده زماني شدت مي گيرد كه كودكان بين 2 الي 4 سال با يكديگر فاصله داشته باشند. با بزرگتر شدن شكاف سني ميان بچه ها، آنها بيشتر شبيه تك فرزند و يا فرزند ارشد رفتار مي كنند. آنهايي كه كمتر از 2 سال با هم فاصله دارند نيز غالبا مشابه دوقلو هستند.

  کانال سواد زندگی در تلگرام:  savadzendegi@


جدیدترین درس ها
پربازدید ها
دعوت از دوستان
ایمیل دوستان خود را جهت دعوت وارد کنید