چگونه متوجه شویم که بیش از حد فرزندمان را تحت فشار قرار داده ایم؟
سوادزندگی؛ تربیت
فرزندان- اگر از فرزند خود
بیش از حد توانش توقع داشته باشید، به مسائلی نظیر نا امیدی و کمبود اعتماد به نفس
دامن خواهید زد. آنگاه فرزندتان به تدریج نشانه های اولیه اضطراب و استرس روانی را بروز
می دهد که حتی ممکن است شامل علائم فیزیکی نیز باشد.
اما چگونه می توان متوجه شد
که در حال وارد آوردن فشاری غیر منطقی و تخریب کننده به فرزندمان هستیم؟ در این درس
به 5 نکته مهم اشاره خواهیم کرد که در این مسیر کمک رسان والدین خواهند بود.
بیش از آن که به تمجید و تحسین کودک خود بپردازید، وی را
مورد انتقاد قرار می دهید
والدینی که بیش از حد به رفتارهای اشتباه کودکان خود توجه
می کنند و به اصطلاح هیچ موضوعی را از قلم نمی اندازند، ناخودآگاه روان و همچنین
جسم کودک را تحت تاثیر فشاری مخرب قرار می دهند.
با خودتان صادق باشید. آیا به
همان اندازه که فرزندتان را نقد می کنید، وی را به خاطر کارهای درست و زیبایش
تمجید کرده اید؟ ممکن است شمار زیادی از والدین نسبت به اهمیت بالای این مسئله
آگاهی کافی نداشته باشند و یا به علت مشغله های زندگی مدرن امروزی از تمجید و
تحسین کودک خود غافل شوند. برخی دیگر نیز تصور می کنند که رمز موفقیت کودک آنها در
وارد آوردن فشار بیش از اندازه خواهد بود که مشخصا تفکری بسیار اشتباه است.
توجه داشته باشید که انتقاد غیر معقول نمی تواند منتج به
انگیزه بخشی به فرزند شما شود. یادآوری رفتارهای نادرست کودک آن هم به صورت مکرر و
بدون توقف، حاصلی جز دور کردن وی از والدین خود نخواهد داشت. به همین علت توصیه می
شود که در این خصوص کفه ترازو را به سمت تمجید و تحسین کودک خود سنگین کنید و نه
در جهت انتقادهای مخرب. کودک این همراهی را به سرعت درک خواهد کرد و به تدریج با
منطق کامل تری پذیرای نظرات والدین خود خواهد شد.
در تمامی امور ریز و درشت فرزندتان مداخله می کنید
یکی از بارزترین جلوه های فشار بیش از اندازه والدین بر
کودکان، مداخله در فعالیت های مختلف آنهاست.
پاسخ این سوال را واضح و
شفاف بدهید: آیا تمام امور روزانه زندگی فرزندتان همچون انجام تکالیف مدرسه،
مشارکت در کارهای خانه، بازی و حتی زمان استحمام تحت سلطه کامل شما قرار دارد؟
هرچند
ممکن است بسیاری از والدین چنین رویکردی را تنها برای کمک به کودک خود و اطمینان
از انجام صحیح امور اتخاد کرده باشند، اما باید بدانند که در حال تخریب قطعی سلامت
ذهن و حتی جسم وی هستند.
کودکان به ویژه در سنین خردسالی نیازمند حمایت همه
جانبه والدین خود خواهند بود. با این حال حمایت نباید تبدیل به ابزاری برای سرکوب
استقلال کودک شود.
اگر به دنبال این هدف هستید که فرزندتان به موفقیت در زمینه
های مختلف زندگی شخصی و همینطور اجتماعی خود دست یابد، فرصت آزمون و خطا و مواجهه
با پیامدهای طبیعی هر انتخاب را در اختیار او قرار دهید.
نگاه صفر و یک
در ادامه جملاتی را مثال خواهیم زد که مفهوم کاملی از
دیدگاه صفر و یکی را ارائه می دهند:
- "تنها در صورتی به تو افتخار خواهم کرد که در این
آزمون بیشترین نمره کلاس را کسب کنی"
- "فقط و فقط یک فرصت برای موفقیت در این رشته ورزشی در
اختیار داری و در صورتی که برنده نشوی تلاش ها و هزینه هایم را هدر داده ای"
- "یا این کار را به درستی انجام می دهی و یا دیگر دوستت
نخواهم داشت"
چنین عبارت هایی حامل یک پیام مشخص بیشتر نیستند: کودک تنها
یک فرصت برای امتحان شانس خود خواهد داشت و در غیر این صورت دیگر هیچ گاه موفق
نخواهد شد!
این در حالی است که جریان واقعی زندگی به گونه ای دیگر پیش می رود. چند
موقعیت را می توانید عنوان کنید که در آنها حالت صفر و یک برقرار بوده است؟ احتمال
رخداد چنین مواردی به شدت پایین است. به همین علت است که دیدگاه صفر و یکی
تنها فشاری مضاعف را بر کودک اعمال می کند و هیچ نتیجه مثبتی به همراه ندارد.
همیشه به فرزندتان این اطمینان خاطر را بدهید که می تواند اشتباهات خود را جبران
کند. در این صورت دیگر هیچ آزمون، مسابقه و یا اجرایی همچون یگانه فرصت وی برای
موفقیت محسوب نخواهد شد. به او یادآوری کنید که با تلاش و پشتکار می تواند
آرزوهایش را به سرانجام برساند و تحت هیچ شرایطی پشتیبانی والدین خود را از دست
نمی دهد.
دائما در حال مقایسه کودک خود با بچه های دیگر هستید
مقایسه فرزند خود با خواهر، برادر و یا
حتی دوستانش، او را در رقابتی همیشگی و البته منفی با آنها
قرار می دهد که در 99 درصد موارد نتیجه معکوس خواهد داشت. وارد آوردن چنین فشاری به
کودک، موجب بی توجهی به فردیت او می شود.
زمانی که کودکان "فشار مقایسه" را از
جانب والدین شان احساس می کنند، تمایل آنها نیز به همان نسبت برای برتری جستن کاهش
می یابد.
برای مثال اگر در زمینه درس و تحصیل مقایسه شوند، نمره های آنها به مرور
زمان افت خواهد کرد. اگر در حیطه ورزشی خاص مقایسه شوند، دیگر قادر به توسعه
استعدادهای خود نخواهند بود. اگر قصد دارید که به تکامل شخصیت فرزندتان و همچنین
موفقیت وی در زمینه های مختلف کمک کنید، او را برای رقابت با "خودش"
آماده سازید.
در اغلب اوقات به راحتی صبر و تحمل خود را از دست می دهید
والدین اغلب به دنبال برآورده نشدن انتظارات خود از طرف
کودکان، دچار خشم و عصبانیت های مقطعی می شوند. اگر به دلیل این عملکرد ضعیف، تحمل
خود را از دست می دهید باید بدانید که در حال اعمال فشاری مضاعف به فرزندتان هستید.
وی را تشویق کنید که مسئولیت های خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد و منتظر رفع
توقعات غیر منطقی نباشید.
عالی بود
ممنون از مطالب مفیدتون
من یه پسر ۱۲ ساله دارم که به شدت بی مسئولیته و ساده ترین کارها رو هم بدون اعمال فشار و نظارت انجام نمیده مثلا مرتب کردن کمد لباسش یا جمع کردن کتاباش و این باعث میشه پیکان انتقاد من همیشه به طرفش باشه میدونم کارم اشتباه هست ولی نمیدونم چیکار کنم.
لطفا در این مورد هم مطلب بنویسید
ممنون
کاش مادرها و پدرها پیش از تصمیم گیری برای بچه دار شدن، بتونن مهارتها رو یاد بگیرن و بدونن روح یک انسان چقققدر حائز اهمیته؛ و فرزندآوری کاشتن گل نیست که چون دلم میخواد پس باید داشته باشم و میتونم!!
دخترم 5 ساله و پسرم 1/5 ساله..
متاسفانه بند اخر شامل حال من میشود...خیلی زود عصبی و خسته میشوم . اصلا حوصله بازی کردن با بچه هایم را ندارم .نمیدانم چه کنم؟؟؟
مثل همیشه چقدر زیبا و واقعی .
دستتان درد نکنه. من خودم دچار این مشکل بودم و فکر میکردم این مشکلات و استرسهای فرزندم از طرف اوست ، یکبار به مشاور مراجعه کردم و بعد از دو یا سه جلسه خانم مشاور با من هم صحبت کرد و خلاصه کاملا من را متقاعد کرد که مشکل از طرف من است با این توضیحات شما باز هم متوجه شدم که همینطور است کاشکی مشاوره های روانکاوی و تربیتی خیلی زیاد و گسترده و اجباری واز همه مهمتر رایگان بود تا شاید از این همه گرفتاری های مختلف رها میشدیم.
سپاس گذارم
من ی بچه 5 ساله دارم خیلی لجبازی میکنه و دائما کارشو به ما ولگذار میکنه و برای اینکه کاری را انجام بده مثل جمع کردن وسایلش و اسباب بازی هاش باید دائما او را تحت فشار بذاریم وگرنه فقط ولو میکنه ضمن اینکه هر چقدر ما روی تربیتش کار میکنیم و حرفای قشنگ یادش میدیم با ی مهمانی رفتن و یا پارک ،کافیه که از بچه ای فحش و یا کلمه بیتربیتی بشنوه انگار نه انگار منو مادرش اینهمه حرفهای خوب و ارزشمند یادش دادیم همه را ازیاد میبره و همون حرفای دیگر بچه ها را تکرار میکنه و همه ی زحمات مارا هدر میده و وقتی دیگران این حرفارو میشنوند فکر میکنن که کم کاری از ماست که خیلی برام عذاب اوره متاسفانه.
در کل تربیت بچه ها خیلی مشکل شده و ما که توی ی دونش موندیم نمیدونم قدیمی ها چجوری سالی یکی بچه بدنیا می آوردن!؟
حالا که خودم 3 فرزند دارم و خیلی وقتها که می خواهم رفتار و گفتار خوبی با فرزندانم داشته باشم یاد حرف آن عالِم می افتم...
حالا که خودم 3 فرزند دارم و خیلی وقتها که می خواهم رفتار و گفتار خوبی با فرزندانم داشته باشم یاد حرف آن عالِم می افتم...
ولی زندگی رو سخت میگیره انگار تنهاست ؟؟
میشه بگید چکار کنیم؟؟